۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

گفتگویی با میترا درویشیان

با درود به همه‌ی شما عزیزان

خیلی وقت بود که دنبال فرصتی می‌گشتم تا بتوانم با نویسنده‌ی توانا و خوش ذوق کرماشانی؛ خانم میترا درویشیان مصاحبه‌ای انجام بدهم تا بیشتر با شخصیت او و آثارش آشنا شویم.

امروز این سعادت نصیبم شد تا بتوانم با ایشان گفتگویی کوتاه و مفید انجام دهم.
در اینجا شما عزیزان را به خواندن این گفتگو دعوت می‌کنم.

با عرض سلام و ادب و همچنین تشکر از وقتی که در اختیار من قرار دادید تا با شما گفتگویی داشته باشم.

گفتگو را با این مطلب شروع میکنم؛

لطفا خود را برای خوانندگان عزیز معرفی کنید!
با سلام خدمت شما عزیزان، من میترا درویشیان هستم.

متولد چه سالی هستید و در کجا به دنیا آمده‌اید؟
متولد بیست و هفت مرداد هزارو سیصدو چهل و یک. در کرمانشاه بدنیا آمدم.

در کدام یک از مدارس کرماشان درس خوانده‌اید؟
حدود دوسالگی، با برادر بزرگم علی اشرف که در غیاب پدر سرپرست خانواده بود و مادرم و برادری که یازده سال از من بزرگتر است به تهران رفتیم. دوران کودکستان، دبستان، راهنمایی و دبیرستان را در آنجا گذراندم. سال دوم دبیرستان بودم که دوباره به کرمانشاه بازگشتیم. در دبیرستان «فرهاد» در محلۀ آبادانی¬و مسکن دو سال درس خواندم.

از چه موقع به هنر نویسندگی روی آوردید و اولین نوشته‌ی شما چه بود؟
از کودکی عاشق نوشتن و خواندن بودم، هنوز به کودکستان نمی‌رفتم که برادرم علی اشرف با من زبان انگلیسی کار می‌کرد، کلاس سوم دبستان بودم که اولین نوشته‌ام در کتابی به اسم «جهانی نو» با نام «نقدی بر کتاب هرزه گیاه ماجراجو» به چاپ رسید.

چه کسی مشوق شما در زمینه‌ی نویسندگی بود؟
همواره مورد تشویق دوستان برادرم قرار می‌گرفتم و شور نوشتن و خواندن در من بیشتر اوج می‌گرفت. هر داستان و یا انشائی که می‌نوشتم، اول برای مادرم می‌خواندم و از چشمان و حالت صورت او می‌فهمیدم که چه تاثیری بر دیگران خواهد داشت.

بسیاری از نوشته‌های برادر شما، استاد علی‌اشرف درویشیان بازتابی از زندگی شخصی ایشان است، آیا نوشته‌های شما نیز بر همین قاعده استوار است؟
من شخصا نوشته‌های خودم را با برادر عزیزم مقایسه نمی‌کنم چون خود را کوچکتر از این‌ها می‌دانم، ولی در مجموع سعی می‌کنم با نوشته‌هایم مانند او پیامی به خواننده‌ام برسانم.
در مورد نوشته‌هایم باید بگویم، وقتی قلمی بر روی کاغذ می‌چرخد و دردی یا احساسی را به تصویر می‌کشد برای کسی که آنرا آفریده، زیباست و حکم فرزندش را دارد. در این مدتی که می‌نویسم دوستانم خیلی تشویقم کرده‌اند هم چنین هر وقت در جایی داستانخوانی داشته‌ام این را یادآوری کرده‌اند.

کدام یک از نوشته‌های خود را دوست دارید؟
اگر بخواهم بگویم کدام یک از نوشته‌هایم را دوست دارم، مانند این است که بخواهم بین دو فرزندم یکی را انتخاب کنم.


بیشتر به چه موضوعاتی در نوشته‌های خود می‌پردازید؟
موضوع نوشته‌های من بیشتر عشقی و عاطفی است چون «عشق و علاقه» را سر منشا تمامی پدیده‌های عالم می‌دانم.

از آثار کدام یک از نویسندگان در نوشته‌های خود الهام می‌گیرید؟
بیشتر دوست دارم مثل فروغ فرخزاد، البته با این تفاوت که او شاعر بود و من داستان می‌نویسم‌ اما دلم می‌خواهد مثل او رک باشم؛ بتوانم خودم را و قلمم را سانسور نکنم، اما متاسفانه احساس میکنم هنوز به این مرحله نرسیده‌ام.

به عنوان یک نویسنده، آثار کدام یک از نویسندگان جهان و ایران را می‌پسندید؟
من آثار بسیاری از نویسندگان را می‌خوانم و باور ندارم که تنها باید یک سبک و روش را برای خواندن انتخاب نمود، از نویسنده‌های خارجی، رومن رولان، ماکسیم گورکی و چخوف برایم بهترین‌ها هستند؛ و از میان نویسندگان ایرانی بیشتر آثار صمد بهرنگی، فروغ فرخزاد، علی اشرف درویشیان، محمود دولت آبادی و...


کتابهایی را که تا کنون به چاپ رسانده‌اید کدامها هستند؟ آیا
در حال حاضر کتابی در دست نوشتن دارید؟
من متاسفانه خیلی کم نوشته‌هایم را برای چاپ کتاب آماده کرده‌ام! بیشتر برای سایت‌های مختلف و بعضی از مجلات خارج از کشور می‌فرستم، تنها در حدود پنج سال پیش کتابی به نام «شهر، رام» به چاپ رساندم و در حال حاظر نیزکتابی به اسم «آرزو» زیر چاپ دارم که دوستانم در سلیمانیه زحمت چاپ آنرا بر عهده گرفته‌اند: چند داستان کوتاه که در یک مجموعه به چاپ می‌رسد.
دوستان عزیزم در سلیمانیه همچنین چند داستان مرا به کردی ترجمه و چاپ کرده‌اند.
چند نفر قول داده‌اند وقتی کتاب جدید از زیر چاپ بیرون بیایید، آنرا به زبانهای آلمانی، سوئدی، و انگلیسی ترجمه کنند


به چه زبانهایی مسلط هستید؟
زبان فارسی و آلمانی و زبان‌های ترکی و کردی را متوجه می‌شوم، اما متاسفانه قادر به تکلم به این زبانها نیستم. حتما موجب خنده خواهد شد.

آیا به جز نویسندگی به کار دیگری نیز مشغول هستید؟ در صورتی که نویسنده نمی‌شدید، دوست داشتید چه کاره شوید؟
مدت سه سال است که به غیر از نوشتن و خواندن هیچ کار دیگری انجام نمی‌دهم، و اگر نمی‌نوشتم حتما موزیسین می‌شدم!

آیا به موسیقی علاقه دارید؟
بیش از حد به موزیک علاقه داشته و دارم و اگر در آن زمان‌ها امکاناتش را داشتم شاید ویلونیست خوبی می‌شدم.


بزرگترین آرزوی شما چیست؟
آرزویم این است که زمانی در کشورم با هم وطنان عزیزم آزادی را لمس کرده و نفس بکشیم و فقر و جهل از روی زمین ریشه‌کن گردد.

و سخن آخر؟
در آخر باز هم از شما عزیزان تشکر می‌کنم برای فرصتی که به من دادید.
با سپاس از شما: میترا درویشیان

من نیزسپاس‌گذارم از وقتی که گذاشتید و با صبر و حوصله به پرسشها پاسخ دادید. امیدوارم که در آینده شاهد آثار با ارزش دیگری از شما باشیم و به امید کامیابی‌های روزافزون برای شما همشهری عزیزم.

مصاحبه‌ از طرف مدیریت وبلاگ و صفحه‌ی کرماشان در فیسبوک
www.facebook.com/kermashan1




Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...

ارســـال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

 

Copyright © 2009 http://kermashan60.blogspot.com