"هوره"به کردی"هۆره یا هووره"، سادهترين، ابتدايیترين و اصيلترين گونهی موسيقی است كه اكنون به تكثر و هزارگونهگی زبانی و كيفی در آمده است.
ما ايرانيان بخصوص مردمان كردزبان غرب كشور، اين گونه آواز ابتدايی و اصيل را هوره میناميم. كلمهی هوره و نامگذاری آن قدمتی حدوداً 7000 ساله دارد و به دوران پيامبری حضرت زردتشت میرسد. در ”گاتهای يسنا“ كه بخش مهمی از اوستا كتاب مقدس زرتشتيان میباشد، بصورت منظوم نگاشته شده و لذا در آن زمان، مردم برای خواندن آن و نيايش اهورا مزدا آوازی را سر داده كه آنرا هوره ناميده اند، هوره ندای حق طلبی بوده و كرداری نيك، پنداری نيك و گفتاری نيك را آواز كرده است.
همانگونه كه امروزه بعضی از افراد و خصوصاً قاريان قرآن با تلاوت آيات اين كتاب آسمانی آوازی را سر میدهند كه از يك سو پيام خدا را كه پاكی، فرزانگی و حقانيت است سر میدهد و از سوی ديگر نيز موسيقی آهنگين اين آواز چنان ژرف و گرم و زلال است كه دل و جان را به ارتعاش در میآورد. آن زمان نيز بعضی از افراد با تلاوت گاتهای اوستا، اين حسهای ژرف و زلال را به ديگران انتقال دادهاند كه هم، هنری لطيف و هم عملی مومنانه و اعتقادی محسوب میشد.
ما ايرانيان بخصوص مردمان كردزبان غرب كشور، اين گونه آواز ابتدايی و اصيل را هوره میناميم. كلمهی هوره و نامگذاری آن قدمتی حدوداً 7000 ساله دارد و به دوران پيامبری حضرت زردتشت میرسد. در ”گاتهای يسنا“ كه بخش مهمی از اوستا كتاب مقدس زرتشتيان میباشد، بصورت منظوم نگاشته شده و لذا در آن زمان، مردم برای خواندن آن و نيايش اهورا مزدا آوازی را سر داده كه آنرا هوره ناميده اند، هوره ندای حق طلبی بوده و كرداری نيك، پنداری نيك و گفتاری نيك را آواز كرده است.
همانگونه كه امروزه بعضی از افراد و خصوصاً قاريان قرآن با تلاوت آيات اين كتاب آسمانی آوازی را سر میدهند كه از يك سو پيام خدا را كه پاكی، فرزانگی و حقانيت است سر میدهد و از سوی ديگر نيز موسيقی آهنگين اين آواز چنان ژرف و گرم و زلال است كه دل و جان را به ارتعاش در میآورد. آن زمان نيز بعضی از افراد با تلاوت گاتهای اوستا، اين حسهای ژرف و زلال را به ديگران انتقال دادهاند كه هم، هنری لطيف و هم عملی مومنانه و اعتقادی محسوب میشد.
آقای دکتر فاروق صفیزاده، پژوهشگر كردزبان در كتاب ”پژوهشی درباره ترانههای كردی“ چنين میگويد:
اين آواز، اصيلترين موسيقی كردی میباشد كه از زمانهای كهن به يادگار مانده است، كه ويژهی ستايش از اهورامزدا بوده است و كردها كه پيرو آيين آسمانی زردتشت بودهاند در هنگام مرگ كسی و رویدادن پيشامدی و يا پس از پيوند با اهورامزدا، شروع به خواندن هوره كردهاند و آواز سوزناكی را كه برگرفته از نوشتار آسمانی اوستا بوده به شيوهی هوره خواندهاند، واژهی هوره از اهوره گرفته شده است، همين شيوهی هوره در خواندن قرآن به كار میرود و واژهی سوره از همين واژه گرفته شده است.
وی در بخش ديگری از كتاب خود میگويد:
هوره از ريتم آزاد پيروی میكند، اين گونه آواز بيشتر در مناطق گوران، سنجابی، قلخانی و كلهر مرسوم است.
اين آواز، اصيلترين موسيقی كردی میباشد كه از زمانهای كهن به يادگار مانده است، كه ويژهی ستايش از اهورامزدا بوده است و كردها كه پيرو آيين آسمانی زردتشت بودهاند در هنگام مرگ كسی و رویدادن پيشامدی و يا پس از پيوند با اهورامزدا، شروع به خواندن هوره كردهاند و آواز سوزناكی را كه برگرفته از نوشتار آسمانی اوستا بوده به شيوهی هوره خواندهاند، واژهی هوره از اهوره گرفته شده است، همين شيوهی هوره در خواندن قرآن به كار میرود و واژهی سوره از همين واژه گرفته شده است.
وی در بخش ديگری از كتاب خود میگويد:
هوره از ريتم آزاد پيروی میكند، اين گونه آواز بيشتر در مناطق گوران، سنجابی، قلخانی و كلهر مرسوم است.
اما علیرضا خانی استاد دانشگاه، در مورد زمان به وجود آمدن هوره، نظری تقریبا متفاوت دارد:
"اینکه خواستگاه اصلی این آواز بیبدیل کجا بوده است، به روشنی بر ما روشن نیست. اما بی شک می توان گفت کسانی که این آواز را حفظ و صیانت کردهاند کردها بودهاند و از آن جمله کلهرها. بی شک از فرم امروزی آن نیز میتوان به اعماق تاریخ سفر کرد و جدای از جدلهای نا عالمانه آنرا به قبل از "اورمزد" منتسب نمود و مرتبط دانست. نوا و آوازی بدون ساز و ابزارهای موسیقی و نیز بیارتباط نبودن آن با کوه و جنگل و زندگی سادهی عشایر کرد و کلهر مرا بر آن باور داشت که تصور کنم این آواز متعلق به قبل از اهورا مزدا بوده است و در زمان اهورا مزدا این نوا و آواز تقریبا شکل جدید و آیینی به خود میگیرد و برای "اورمزد"، آوازی به نام "اهوره" نواخته میشده است. حاصل تلاش و پژوهش در شناساندن این آواز اولیهی بشری مرا بر آن داشت تا این آواز و نوا را با آوازهای سنتی و اولیهی سرخپوستان مقیم کانادا و آوازهای سنتی و ابتدایی آفریقای جنوبی مقایسه کنم و نتایج حاصل از این بررسی این تصور مرا قوت بخشید تا باور داشته باشم که این آواز و نوا جزء آوازهای اولیهی بشر بوده است.
بررسی تطبیقی و مقایسهای "هه هه هاها هه هه هاها" ha ha hA hA ha ha hA hA
سرخپوستان مقیم کانادا و "هو هو هو هو هو هو هو " hu hu hu hu hu hu hu
آفریقاییها و "ها هه ها هه ها هه ها هه " hA ha hA ha hA ha hA ha
مقام خاص که یکی از مقامهای هورهی امروزی مناطق کلهرنشین کردستان ایران میباشد و پارهی نخست هوره در آن است، این باور را بیشتر تقویت میکند که این آواز جزء ابتداییترین شکل نواهای بشری بوده است و تصور افرادی که آنرا متعلق به زمان اهورامزدا میدانند نه اینکه ارزشمند نباشد که در نوع خود بسیار حائز اهمیت و درخور توجه و ارزش است اما باور اینجانب این است که این آواز قدمتی بیشتر دارد و از نواهای نخستین بشری بوده است و یادگار بشر نخستین است.
لازم به ذکر است که شکل آیینی هوره در زمان اهورامزدا خود جای تحقیق و پژوهش بسیار میطلبد بدین معنا که در زمان اهورامزدا این آواز تقریبا شکل آیینی بهخود گرفته و از ویژگیهای آن دورهی تغییر هوره، هم اکنون میتوان به دست در گوش نهادن اشاره کرد که شکلی آیینی است و قاریان کتب مقدس نیز وقتی میخواهند از کتابهای آسمانی و آیینی قرائت کنند، دست در گوش مینهند و اینکه بعضیها را عقیده بر این است که "هوره" بر گرفته از پارهی نخست "اهورامزدا " است، این خود جای سپاس دارد اما اگر بتوان تصور کرد که هوره جزء آوازهای نخستین بشر است آنگاه می توانیم از آن آواز و نوا، آوازهای نخستین بشری چون ﺌ ﺌ ئا ئا ﺌ ﺌ ئا ئا ، هوو هوو هاها هو هو هاها، ،Hu hu hA hA hu hu hA hA aa AA aa AA را استنباط کنیم
اما اینکه این آواز در زمان اهورامزدا شکل ابتدایی خویش را رها کرده و منظم تر گشته و تقریبا با مضامینی مختلف در آمیخته است جای هیچ شک و گمانی را برایمان باقی نمیگذارد."
مشهوراست که نكيسا و باربد برای خسرو و شيرين هوره میخواندهاند. برخلاف چند دههی اخير، هوره را به همراه تنبور اجرا میكردند.
با توجه به نظرات دکتر فاروق صفیزاده و استاد علیرضا خانی، میتوان چنین نتیجه گرفت که، هوره نخستین آوای بشریست و قدمتی بسیار کهن دارد و در زمان پیامبری زرتشت به نوعی آواز آیینی با نام هوره تبدیل گشته است و تا به امروز به همین نام و در میان مردمان کرد زاگرسنشین به یادگار مانده و به حیات خود ادامه داده است.
زندهیاد علینظر منوچهری هورهخوان(هووره چڕ)
مقامهای هوره:
بان بنهای، بنيری چر، دودنگی، باريه، غريبی، ساروخانی، گل و دره، پاوه موری، قطار، هجرانی، مجنونی، سحری و هیلاوه.
هوره آواز ممتدی است كه خواننده، شعرها و ابيات بیشماری را در ذهن داشته و آنها را هنگام آواز به صورت پی در پی استفاده میكند، گاه شعرها سرودهی خود خواننده است و گاه شعرهای مورد استفاده را از ديگر شاعران به عاريت میگيرد، هوره در گذشتههای دور، مضمونی مذهبی داشته و بيشتر به آواز كردن آيات كتب آسمانی يا آموزههای منظوم مذهبی پرداخته است اما امروزه مضمونی عاشقانه دارد.
هوره مختص به يك دورهی تاريخی و يا يك جغرافيا و فرهنگ خاص نيست، هوره يا همان آواز اصيل ابتدايی، مادر همهی آوازها، تصنيفها و ترانههای مردمان جهان است، مادر آوازها و ترانههای تمام ملل دنيا صرف نظر از نژاد و فرهنگ و زبان و معيشت و آيين و جغرافيا و تاريخ آنها.
همانگونه كه بركه، دری، رودخانه، سيل، اقيانوس، باران، ابر ومه همه و همه از آباند و آب مادر و اساس همه اين دگرگونیهاست، هوره نيز مادر همهی تكثرها، تنوعها و هزار چهرگی آوازها و ترانههای شاد و ناشاد مردم جهان است.هوره آواز ممتدی است كه خواننده، شعرها و ابيات بیشماری را در ذهن داشته و آنها را هنگام آواز به صورت پی در پی استفاده میكند، گاه شعرها سرودهی خود خواننده است و گاه شعرهای مورد استفاده را از ديگر شاعران به عاريت میگيرد، هوره در گذشتههای دور، مضمونی مذهبی داشته و بيشتر به آواز كردن آيات كتب آسمانی يا آموزههای منظوم مذهبی پرداخته است اما امروزه مضمونی عاشقانه دارد.
هوره مختص به يك دورهی تاريخی و يا يك جغرافيا و فرهنگ خاص نيست، هوره يا همان آواز اصيل ابتدايی، مادر همهی آوازها، تصنيفها و ترانههای مردمان جهان است، مادر آوازها و ترانههای تمام ملل دنيا صرف نظر از نژاد و فرهنگ و زبان و معيشت و آيين و جغرافيا و تاريخ آنها.
برای درك درست اين موضع بايد به گذشته بر گرديم به آن زمانی كه سازها و آلات موسيقی وجود نداشتهاند. آيا در آن زمان موسيقی چيزی غير از هوره بوده است؟!
البته هر صدای موزونی از صدای نی گرفته تا آواز قناری موسيقی تلقی میشود اما منظور ما در اين نوشتار موسيقی به معنای متعارف آن است، در گذشته، انسان ها به تنهايت و يا بصورت دسته جمعی به خواندن ممتد آواز روی میآوردند، بعد به مرور زمان انواع سازها و آلات موسيقی به ميان آمدند و آن هورهی ممتد و موزون را به قطعات و اجزاء متنوع و متكثر امروزی بدل ساختهاند، امروزه آوازهای سنتی ايرانی همان هوره است كه به صورت رديفی و دستگاهی خوانده میشود.
در مناطق كردنشين غرب كشور خصوصاًَ استان ايلام و کرمانشاه هنرمندان بزرگی وجود دارند كه خواندن آواز هوره را به حد كمال رسانيدهاند، از سرايندگان بزرگ اين آواز در گذشته میتوان به شادروان داراخان و مرحوم علینظر اشاره نمود.
هوره نبض تاريخ اين سرزمين است، لالايی و زبان مشترک زاگرس با درختهای سربه فلک کشيدهی بلوط و مردمانی به زلالی چشمههای کوهپايه.البته هر صدای موزونی از صدای نی گرفته تا آواز قناری موسيقی تلقی میشود اما منظور ما در اين نوشتار موسيقی به معنای متعارف آن است، در گذشته، انسان ها به تنهايت و يا بصورت دسته جمعی به خواندن ممتد آواز روی میآوردند، بعد به مرور زمان انواع سازها و آلات موسيقی به ميان آمدند و آن هورهی ممتد و موزون را به قطعات و اجزاء متنوع و متكثر امروزی بدل ساختهاند، امروزه آوازهای سنتی ايرانی همان هوره است كه به صورت رديفی و دستگاهی خوانده میشود.
در مناطق كردنشين غرب كشور خصوصاًَ استان ايلام و کرمانشاه هنرمندان بزرگی وجود دارند كه خواندن آواز هوره را به حد كمال رسانيدهاند، از سرايندگان بزرگ اين آواز در گذشته میتوان به شادروان داراخان و مرحوم علینظر اشاره نمود.
در سرايش هوره کلمات به نرمی و در چينشی مرواريد گونه به آرامی بر زبان جاری میشوند و داغ، درد، غريبی و شکوه از روزگار را، نهفته در لابه لای خود به ذهن شنونده میبخشند.
نجوایی عاشقانه در شبی آرام با سوسوی ستارگان و نور نقرهای ماه که همچون حريری بر پهنهی دشت گسترده است، داغ غريبی و ياد روزگاران و ياران گذشته با سيل کلمات که از زبان "سيد قلی" آخرين بازماندهی نسل هوره سرايان نامدار جاری میشود.
هوره آواز زمزمهگونه، با ريتم سنگين و کشداری است که خواننده، شعرها و ابيات کردی را در اين شيوه میخواند.
به اعتقاد کارشناسان، امروزه آوازهای سنتی ايرانزمين، همان هوره است که به صورت رديفی و دستگاه درآمده و اساس اين دگرگونيها و تنوع در آوازهای شاد و غمناک برگرفته از هنر لطيف و اصيل هوره است.
هوره رودخانهی پر رمز و راز کلمه است، جاری شده از اعماق قرون و نهفته در سينهی گرم نسلی که اکنون میرود تا در شلوغی آهنگهای جاز و راک گم شود.
سرايندگان هوره (هووره چڕ) :
زندهیادعلینظرمنوچهری(اهل اسلامآبادغرب یا شاهآباد)، صيدقلی كشاورز(سهی قۆلی) اهل ماهیدشت، علی كرمینژاد معروف به حاجیطوسی، بهرامبيگ ولدبيگی، سيدعلیاصغر كردستانی، نجات، بساط عثمانوند، زندهیاد ابراهيم حسينی اهل ایلام، ايلخان اركوازی، عبدالعزیز حیدری(ئهولعهزيز)اهل جوانرود و قلخانی، زنده یاد یاسم ياسمی اهل ایلام، كريم صادقی اهل ایلام و عبدالصمد عبدیپور، هوره خوانان معروف استانهای ايلام، كرمانشاه و كردستان هستند. اما پس از مرحوم علینظر، صیدقلی كشاورز سرآمد همهی هنرمندان اين گونه موسيقی است.
گروهی از محققان ادبيات عاميانه معتقدند كه قديمیترين اجرا كنندگان و سازندگان ترانههای عاميانه مانند هوره، مردمان جوامع عشايری و چوپانان بودهاند كه در هنگام چراندن گله در مراتع و كوهپايههای سرسبز از سر ذوق يا دلتنگی بدان پرداختهاند.
بدون شک با این اوصاف، میتوان گفت که هوره یکی از قديمیترين و باستانیترين آوازهای ايرانی است كه تا به امروز دست نخورده باقی مانده است ولی جزو رديفهای شناخته شدهی امروزی نيست و به احتمال زياد از گوشههای گمشده و فراموش شده است و نيز ابتدايیترين موسيقی ايرانی و آوازی است با وزن آزاد، بدون وزن و بدون ساز و بسيار ابتدايی و طبيعی دارای موتيف بسيار كوتاه و ثابت، با فراز و فرود مشخص كه فواصل آن هنوز بكر ماندهاند و شبيه به هق هق گريه و اصوات موجود در طبيعت است.
در اجرای هوره، حنجره نقش ساز را ايفا میكند، بدين صورت كه در هنگام بيان اصوات، بويژه مصوتها، با انقباض ماهيچههای اطراف حنجره، تحرير مورد نظر اجرا میگردد وكلام و ملودی در هم ادغام میشوند.
همانطو که ذکر شد، هوره بیشتر در مناطق کلهر، گوران، سنجابی، قلخانی و تاحدودی در بین عشایر جاف، مرسوم است. با ظهور تصوف در نقاط کردنشين اهلسنت و جماعت دراويش قادريه، هوره را به جذبه و حالت گريه و استغاثه به گونهاى خاص مىخواندند و به آن رنگى عرفانى دادند که به سوز(سۆز) معروف است. گونهی ديگر هوره (مويه يا مور) است كه در شيون ومراسم سوگواری افراد بيشتر به وسيله زنان و در بعضی نقاط توسط مردان خوانده میشود.
موضوعات هوره مختلف است از جمله: وصف طبيعت، وصف معشوق، وصف جنگها، كوچ كردن و شرح هجران وفراق و....
گروهی از محققان ادبيات عاميانه معتقدند كه قديمیترين اجرا كنندگان و سازندگان ترانههای عاميانه مانند هوره، مردمان جوامع عشايری و چوپانان بودهاند كه در هنگام چراندن گله در مراتع و كوهپايههای سرسبز از سر ذوق يا دلتنگی بدان پرداختهاند.
بدون شک با این اوصاف، میتوان گفت که هوره یکی از قديمیترين و باستانیترين آوازهای ايرانی است كه تا به امروز دست نخورده باقی مانده است ولی جزو رديفهای شناخته شدهی امروزی نيست و به احتمال زياد از گوشههای گمشده و فراموش شده است و نيز ابتدايیترين موسيقی ايرانی و آوازی است با وزن آزاد، بدون وزن و بدون ساز و بسيار ابتدايی و طبيعی دارای موتيف بسيار كوتاه و ثابت، با فراز و فرود مشخص كه فواصل آن هنوز بكر ماندهاند و شبيه به هق هق گريه و اصوات موجود در طبيعت است.
در اجرای هوره، حنجره نقش ساز را ايفا میكند، بدين صورت كه در هنگام بيان اصوات، بويژه مصوتها، با انقباض ماهيچههای اطراف حنجره، تحرير مورد نظر اجرا میگردد وكلام و ملودی در هم ادغام میشوند.
همانطو که ذکر شد، هوره بیشتر در مناطق کلهر، گوران، سنجابی، قلخانی و تاحدودی در بین عشایر جاف، مرسوم است. با ظهور تصوف در نقاط کردنشين اهلسنت و جماعت دراويش قادريه، هوره را به جذبه و حالت گريه و استغاثه به گونهاى خاص مىخواندند و به آن رنگى عرفانى دادند که به سوز(سۆز) معروف است. گونهی ديگر هوره (مويه يا مور) است كه در شيون ومراسم سوگواری افراد بيشتر به وسيله زنان و در بعضی نقاط توسط مردان خوانده میشود.
موضوعات هوره مختلف است از جمله: وصف طبيعت، وصف معشوق، وصف جنگها، كوچ كردن و شرح هجران وفراق و....
نمونه ابیاتی از هوره همراه با ترجمهی فارسی:
در وصف طبيعت:
در وصف طبيعت:
بۆلبۆل تۆ مهگير دهنگ وه زارهوه
بـهش تۆ مـايه، گـۆڵ وه دارهوه
هـهر جـای گۆڵیـگه، پهرچينی خاره
ئـهڕای بۆلبۆلان گـول ئنتـزاره
ئـه گه ر خار نه وی وه په رچيـن گۆڵ
مرای مهتلهوهيل زوو مهوی حاسڵ
چنين با صدای محزون و اندوهبار گريه مكن هنوز(سهم تو) گل بر شاخسار درختان باقی مانده است.
هر كجا گلی هست پرچينی از خار به همراه دارد، ولی بلبل همواره در انتظار گل است.
اگر خارها، پرچين گل نباشند، بلبلان به سادگی به مقصود خود میرسند.
----------------------------------------------------------------------
بـهش تۆ مـايه، گـۆڵ وه دارهوه
هـهر جـای گۆڵیـگه، پهرچينی خاره
ئـهڕای بۆلبۆلان گـول ئنتـزاره
ئـه گه ر خار نه وی وه په رچيـن گۆڵ
مرای مهتلهوهيل زوو مهوی حاسڵ
چنين با صدای محزون و اندوهبار گريه مكن هنوز(سهم تو) گل بر شاخسار درختان باقی مانده است.
هر كجا گلی هست پرچينی از خار به همراه دارد، ولی بلبل همواره در انتظار گل است.
اگر خارها، پرچين گل نباشند، بلبلان به سادگی به مقصود خود میرسند.
----------------------------------------------------------------------
وههار وه نهغمهی رهنگارهنگهوه
ههر مهلی سازهی گرد وه چهنگهوه
بهار با نغمههای رنگارنگش آمد
هر پرنده با نغمهخوانی، انگار سازی به دست گرفته است
---------------------------------------------------------------------
ههر مهلی سازهی گرد وه چهنگهوه
بهار با نغمههای رنگارنگش آمد
هر پرنده با نغمهخوانی، انگار سازی به دست گرفته است
---------------------------------------------------------------------
پهڵ پهڵ دارهيل، بی واو بی واران
سهوزكهی له بان، شيشه مهغاران
درختان پرشاخ و برگ، بدون باد و باران
روی تخته سنگها سبز میشوند
--------------------------------
سهوزكهی له بان، شيشه مهغاران
درختان پرشاخ و برگ، بدون باد و باران
روی تخته سنگها سبز میشوند
--------------------------------
در وصف عشق وعاشقی:
وه زۆڵف سيه، كردی پاوهنم
چمانی ئهسير، چای دهماوهنم
با زلف سياه مرا پايبند عشق خود كردی
مثل اينكه اسير چاه دماوند هستم
--------------------------------
چمانی ئهسير، چای دهماوهنم
با زلف سياه مرا پايبند عشق خود كردی
مثل اينكه اسير چاه دماوند هستم
--------------------------------
له دورهوهاتی وتم يه ياره
گلارهم كوور بوو، يه خوو ريواره!
از دور كه آمدی تصور كردم كه اين همان یاراست
چشمم كور شود، اينكه رهگذر است!
----------------------------
گلارهم كوور بوو، يه خوو ريواره!
از دور كه آمدی تصور كردم كه اين همان یاراست
چشمم كور شود، اينكه رهگذر است!
----------------------------
در وصف کوچ کردن ایل:
كووچ كورده ماڵ دايم هاله رهو
نازاران كیشن نارهحهتی خهو
خانوادههای كرد هميشه درحال كوچ هستند
و نازنينان دائماً از بیخوابی، ناراحتی میكشند
-------------------------------------------
كۆتی لی باركهيد،كۆتی هاله ری
كۆتی هاله فكر، كیش«گۆڵ وهنی»
عدهای كوچ میكنند و عدهی هم در راهند
و عدهای هم در فكر بستن سربند و آرايش خود هستند
كووچ كورده ماڵ دايم هاله رهو
نازاران كیشن نارهحهتی خهو
خانوادههای كرد هميشه درحال كوچ هستند
و نازنينان دائماً از بیخوابی، ناراحتی میكشند
-------------------------------------------
كۆتی لی باركهيد،كۆتی هاله ری
كۆتی هاله فكر، كیش«گۆڵ وهنی»
عدهای كوچ میكنند و عدهی هم در راهند
و عدهای هم در فكر بستن سربند و آرايش خود هستند
چند بیت از شعرهایی كه زندهیاد علینظر منوچهری با آواز هوره خوانده است اشاره می كنیم:
بنوور وهی قاقهز دووس دویرهوه
بزان چوه نویساس وه دڵگیرهوه؟!
بنگر به این كاغذ دوستم كه از دور آمده است
ببین با دل گرفته برایم چه نوشته است؟!
بزان چوه نویساس وه دڵگیرهوه؟!
بنگر به این كاغذ دوستم كه از دور آمده است
ببین با دل گرفته برایم چه نوشته است؟!
زرهی شهماڵ تیهی له لای قهسرهوه
دهمچهو لابریاگه، هاوه ئهسرهوه
صدای باد شمال از سمت قصرشیرین می آید
صورت این زیبای گیس بریده اشك آلود است.
دهمچهو لابریاگه، هاوه ئهسرهوه
صدای باد شمال از سمت قصرشیرین می آید
صورت این زیبای گیس بریده اشك آلود است.
چهتر چوی لهولاو بخه وهلاوه
كۆچگانگ چهن كهس نایده وه كاوه؟!
گیسوان چون گل نیلوفرت را به یك سو بیانداز
با زیباییات زندگی چند نفر را تباه كرده ای؟!
كۆچگانگ چهن كهس نایده وه كاوه؟!
گیسوان چون گل نیلوفرت را به یك سو بیانداز
با زیباییات زندگی چند نفر را تباه كرده ای؟!
نه قاقهز دیرم نه قهڵهم دهوات
راز دڵهگهم بنویسم ئهڕاد
كاغذ و قلم و دوات ندارم
كه راز دلم را برایت بنویسم
من دووسیگ توام، گيانی گيانی بوود
دهم تهنگ و زۆڵف شور، كرماشانی بوود
من دوستی میخواهم که خیلی صمیمی باشد
لبش کوچک و زلفانش بلند، اهل کرمانشاه باشد
راز دڵهگهم بنویسم ئهڕاد
كاغذ و قلم و دوات ندارم
كه راز دلم را برایت بنویسم
من دووسیگ توام، گيانی گيانی بوود
دهم تهنگ و زۆڵف شور، كرماشانی بوود
من دوستی میخواهم که خیلی صمیمی باشد
لبش کوچک و زلفانش بلند، اهل کرمانشاه باشد
ارســـال به:
0 نظرات:
ارسال یک نظر