۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

برخی از واژه‌‌ها در زبان کردی جنوبی یا کرماشانی - همراه با ترجمه

جهت آموزش زبان کردی جنوبی یا کرماشانی، برخی از واژه‌های کاربردی در این زبان را برای شما عزیزان آماده کرده‌ایم که امیدواریم از خواندن آن استفاده‌ی لازم را ببرید.
لطفا برای پربارتر شدن وبلاگ و نیز گسترش بیشتر زبان شیرین کردی جنوبی، در قسمت نظرات، با ارائه‌ی پیشنهادات و نظرات خود، ما را در این زمینه یاری رسانید.
چه‌م یا کیه‌نی = چشمه
په‌تی = خالی
هیز گردن = بلند شدن، بیدار شدن از خواب
هه‌ڵسیان = بلند شدن، بیدار شدن از خواب
که‌فتن = افتادن
هه‌ڵاژیان = دراز کشیدن
چه‌میای = خم شده
پنجڵ = شلخته
تامه‌زروو = در حسرت، آرزو به دل
توور = قهر
تـــۊش (
تویش) = دچار
خه‌فتن = خوابیدن
ترنجيای = له شده

په‌ژاره =
غم و اندوه
چه‌فت = کج
راس = راست
دریژ = دراز
کوڵ = کوتاه
قایم = کلفت
باریک = باریک
ته‌نك = باریک، كم پشت
خوار = پایین
بان = بالا
ژیر = زیر
ناوه‌راس = وسط، میان
لا = کنار، جنب
نووا یا وه‌ر = جلو
دوما یا پشت = عقب، پشت
فره = زیاد
که‌م = کم
لافاو = سیلاب
ته‌پ و تووز = گرد و خاک
خاک یا خوه‌ڵ = خاک
ئاو = آب
سه‌راو = سراب
خوه‌ر = خورشید
مانگ = ماه
هه‌ساره = ستاره
پته‌سوو = خاكستر جنس پارچه‌ای
زقوم، سه‌رما = سرما
پژمه = عطسه
قفه = سرفه
نزگه‌ره = سکسکه

هه‌ناسه = نفس
خه‌ڕگ = گل و لای
خه‌س = غلیظ
فره‌زان = زیاد بلد، فرزانه
نه‌زان = نادان
گه‌وج = نادان، نفهم
خاوه‌ن = صاحب
نه‌خوه‌ش = مریض
ساق = سالم
ورسی = گرسنه
تیر = سیر
تینی = تشنه
زگن = شکمو
مرده‌نی = مردنی، ضعیف
بی‌هاز = بی‌جان، ناتوان
قه‌وی، وه‌کار = قوی، توانمند

تهیه و تنظیم:
وبلاگ کرماشان
[ 0 نظرات] [ادامه مطلب ...]

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

تاریخچه تاسیس سینما در کرماشان

فروهر اولین سینمای کرمانشاه
" اخبار گذشته را دوقسم گویند، و آن را سه دیگر نشناسند: یا ازکسی بباید شنید ویا ازکتابی بباید خواند." تاریخ بیهقی

آشنایی مظـفرالدین شاه قاجار با سینما در پاریس وذوق زدگی او ، باعث خرید و ورود اولیـن دستـگاه سیـنـماتـوگراف در سال ۱۲۷۹ هجری شمسی، توسط او به ایران شد، بعدا ًبه این دستگاه لنتر ماژیک و چراغ سِحری هم می گفتند؛ این اتفاق،شروع ِشناخت وپیدایش سیـنـما در ایران به حساب می آید.اولین سالن نمایش فیلم هم در سال 1283 در خیابان چراغ گازتهران توسط ابراهیم خان صحاف‌باشی افتتاح شد، که علیرغم میل صحاف باشی برای شناختن سینما به مردم ، تماشاگران آن تنها وابستگان دربار و اعیان و اشراف بودند. اولین فیلمساز تحصیل کرده و حرفه‌ای ِ ایرانی، خان بابا معتضدی بود، که برای اولین‌بار فیلم خبری ساخت. معتضدی اولین لابراتوار ظهور فیلم را نیز در زیرزمین خانه‌اش دایر کرد. درحالی که ساخـت اولین سالن سـیـنمای عـمومی درایران دوازده سال بعد از ورود اولیـن دستـگاه سیـنـماتـوگراف (که به آن آپارات وبعدا ً پروژکتورمی گفتند) درسال ۱۲۹۱ اتـفاق افـتاد و تا سال ۱۳۰۸هـیچ فـیلم سینمایی ایرانی ساخته نـشد؛ ودرنتیجه سیـنـماهای تاسیـس شده تا سال1309فقط به نمایش فـیلم های غـربی می پرداخـتـند. اولـین فـیلم بلـند سیـنـمای ایران به نام " آبی و رابی" با زمان شصت دقیقه در سال ۱۳۰۸ توسط آوانس اوهانـیانس، با فـیلمبرداری خان بابا معـتـضدی ساخته شد و در دی ماه سال ۱۳۰۹ در تهران و در سینما مایاک به نمایش درآمد وفروش خیلی زیادی داشت، گفته می شود بعدا ً در حادثه آتش سوزی این سینما ، فیلم تفریحی/ کمدی ِ " آبی و رابی " که درانبار سینما بود، سوخت و از بین رفت. پس از این فیلم ، ابراهیم مرادی فیلم " انتقام برادر(روح وجسم) " را ساخت، که در سال 1310تنها درچند جلسه خصوصی در بندر انزلی وتهران نمایش داده شد. آوانس اوهانـیانس نیزساخت دومین فیلم خود به نام "حاجی آقا آکتور سینما " را با تهیه کنندگی مقاصدزاده فروزین و حبیب الله مراد وخودش شروع کرد و این فیلم ، پس از طی مراحل تولید وساخت در بهمن ماه سال ۱۳۱۲ درسینما رویال به نمایش درآمد. فیلم دیگری که ساخت ِآن از سال ۱۳۱۱ به عنوان اولین فـیلم ناطـق ایرانی با نام «دخـتر لر» در بمبئی آغاز گردیده بود،و توسط عـبدالحـسین سـپـنـتا و خان بهادر اردشیر ایرانی به اتمام رسیده بود، دو ماه قبل ازاکران "حاجی آقا آکتر سینما " درسینما مایاک تهران روی پرده رفته بود.و تا مدت زیادی همچنان روی پرده بود؛ استـقـبالی که از این فـیلم شد، مقـدمات ساخت چـند فـیلم ناطق ایرانی دیگر را فراهـم کرد. هـر چـند تا قبل از این دوره وفیلم آبی ورابی، سـیـنما دربقیه ی ایران کاملا ً جـنبه عـمومی نـیافـته بود و استـفاده از سیـنماهای موجود در تهـران و شهـرهای دیگر،اکثرا ًبه طبقۀ حاکم و افراد متجدد جامعـه واقلیت های مذهبی اختصاص داشت؛ اما به نظر می آید آن گونه که باورها و شرایط خاص اجتماعی ایران در صد ساله ی اخیرنشان می دهد، معمولا ً پذیرش امورجدید با مقاومت وتقبیح عده ای از مردم و طرفداری وتبلیغ جمعی دیگر، روبرو بوده است، مثلا ً در اواخر دوره قاجاریه برخورد اکثریت ِجامعۀ ما در پذیرش پدیدۀ تازه ی نمایش فیلم بر روی پرده که ابتدا به طبقۀ حاکم و وابستگانش اختصاص داشت، به کندی وبا اکراه صورت گرفته است؛ در ایران بالعکس بقیۀ کشورها ابتدا طبقۀ حاکم به تبعیت از ذوق مظفری مشتاق و مبلغ سینما بوده اند واکثریت مردم ، به جهت این تفسیرکه می پنداشتند سینما با باورها یشان مغایرت دارد آن را نمی پذیرفتند.و درنتیجه دیدن فیلم متعلق به درباریان و اشراف بود.تا اینکه چند سالی پس از کودتای سوم اسفند توسط سید ضیاء و رضاخان قزاق و بعدا ً تلاش رضا خان برای تجدد به شیوۀ غربی و اِعمال دیکته ی حمایت از ساخت سینماهای عمومی ،علاوه بر وابستگان ِ دستگاه اداری مملکت و اقلیت فرنگ رفته ، برخی جوانان با ذوق وکنجکاو؛ در میان اقشاری از مردم نیز کم کم به سینماعلاقه مند شده وپایشان به سینما باز شد و به تدریج درشهرهای مختلف نیز در بین جوانانی از طبقۀ مرفه ِ جامعۀ ارباب رعیتی آن زمان، کسانی پیدا شدند که پدیدۀ تصاویر متحرک روی پرده را می شناختند. از جمله حبیب الله مراد در کرمانشاه ؛ که از جوانی درشهرخودش تئاتر دیده بود و ازبیست وچند سا لگی ساکن تهران بود ودوره مدرسه آرتیستی سینما راطی کرده بود. او دوستی صمیمی داشت به نام سید ابول نقاش که معماربرجسته ونقاش ماهری بود و درتهران مهمان او بود،حبیب الله مراد به دلیل شناختش از سلیقه و اهداف دوستش ، به اوپیشنهاد تأسیس سینمایی در کرمانشاه را داد ،و طرح عمارت ِ چند منظوره ای را با او مطرح کرد و اورا تشویق کرد، که سینما درآمد خیلی خوبی خواهد داشت.سیدابول نقاش به شرط شراکت به مدت دوسال پذیرفت، آنها با زحمات فراوان سینما راساختند و اسم این عمارت را سینما توگراف فروهر گذاشتند، و در مهرماه 1310 با تبلیغات بسیار سینما فروهر به عنوان اولین سینمای کرمانشاه آغاز به کار کرد.
سیدابولقاسم مانی معروف به سید ابول نقاش بسیار مقتصد بود. درعمارتی که ساخته بود مکان های دیگری رابرای شغل های دیگری پیش بینی کرده بود. وهمان جا محلی رابه کاردیگرش اختصاص داده بود وچند نفر را برای اداره کردن آنجا گماشته بود. گفته می شود درسال اول فعالیت، این سینما فقط شب ها پخش فیلم داشت و ابتدا سالن نما یشش اتاقی سی متری با چهل صندلی وپرده ای کوچک بود پس از یک سال سینما فروهر رونق گرفت. ولی تابستانها به خاطر گرما دراتاق نمایش فیلم مشتری نداشت ، ابتدا مشتریانش اکثراً ازرجال ومدیران ادارات وثروتمندان و مسئولین اصناف مختلفی بودند که به آنها بلیط جهت فروش به اعضای صنف مربوطه شان داده می شد وبعضی ها اجبارا ً به سینما می آمدند و یا بلیطشان را به دیگری می بخشیدند.. درطول سالهای ِِ بعدی ِ فعالیت ِاین سینما، داخل سالن ِنمایش فروشندگانی بودند،که هفتگی مبلغی رابه عنوان حق فروش خوراکی هایشان به مالک سینما می پرداختند، عده ای ازآنها چای، تخم مرغ آب پز و دوغ وکسانی دیگربورانی اسفناج وماست وخیار وپسته و نوشیدنی به تماشاگران می فروختند. درموقع پخش فیلم برخی ازتماشاگران با صدای بلند باهم شوخی می کردند ولات گری ها ومرافعه های بسیاری اتفاق می افتاد که گاه باعث وقفه درپخش فیلم و یا قطع آن شده و به نظمیه کشیده می شد.
سید ابول نقاش دربین مأموران نظمیه احترام زیادی داشت ، وبسیارمورد حمایت آنها بود. ازسال دوم آپاراتخانه و سالن پخش فیلم گسترش یافته و به صد صندلی رسید. وبه زودی به رونق سینما افزود ، درسال سوم سید ابول نقاش ضمن تعویض سالن نمایش با محلی درقسمت اصلی عمارت ،که پنجره های زیبا یی داشته، قسمت ها یی را که نوربه داخل می زده ، پوشانده وبا ترفند هایی سالن سینما را مناسب نمایش در روزهم می کند. وبرای جلب مشتری بیشتر، هنگام نمایش فیلم ها علاوه برتوضیحات شفاهی ِمردی که پائین پرده ایستاده بود وصحنه هارا بیان می کرد ومرد دیگری که ویولن مینواخت، فرد سومی هم برای همراهی و نواختن تار استخدام می کند. حبیب الله مراد یک دستگاه آلمانی مولد برق قوی خریداری کرده بود، وشخصی معروف به صادق برقی مسئول کنترل وکاراین دستگاه بود.سیدابول نقاش تمام کارهای سینما را با مشورت حبیب الله مراد انجام می داد مراد تصاویر کوچکی را جهت تبلیغات فیلم ها برایش ازتهران می آورد و او با مهارت خاصی این تصاویر را روی پارچه های بزرگ درمقیاسی که شاید در تهران هم وجود نداشت ، نقش می زد و بر نمای بیرونی سینمایش نصب می کرد. او نقاش ِ چشم اندازها ونمای بیرونی عمارت ها ونقوش وکاشی کاری های زینتی اندرون، ومعمار ِهمه کاره ای بود که معروفیتش به لقب نقاش به همین دلیل بود. علی محمد افغانی رمان نویس معروف، متولد 1304 کرمانشاه در رمان مشهورش " شوهر آهو خانم " که اولین بار درسال 1340 آنرا با سرمایۀ خودش چاپ ومنتشرکرد؛ زمان اتفاق های کتابش را درفصل یکم ، با جملۀ - * بعداز ظهر یکی از روزهای سرد زمستان 1313 بود.* آغاز می کند ودر فصل دوازدهم می نویسد : *خیاطخانه شاهزنان رو به روی سینما فروهر واقع شده بود که اگرچه سینمایی کوچک و بیسروصدا بود، ولی به هرحال بعد از باربد دوّمین سینما و تفریحگاه عمومی شهر بشمار میرفت.* - شاید منظور اواز دومین سینما و تفریحگاه به دلیل تعداد صندلی ها و وسعت سالن بزگترنمایش فیلم بوده ، زیرا سینما باربد با سیصد صندلی وداشتن دو دستگاه آپارات و دومحل نمایش فیلم ،( یکی مکان نمایش تابستانی درپشت بام سینما و دیگری سالن اصلی که بزرگتروجدید ترازسینما فروهر بوده ) بزرگترین محل تفریحی کرمانشاه بوده است. چون زمان ساخت سینما باربد سال 1324یعنی حدود چهارده سال پس ازساخت سینما فروهرودر پایان جنگ دوم جهانی بوده است. ظاهرا ًفعالیت روزمرۀ سالن سینما فروهر از تایستان 1321 تا 1325 به دلایل مختلف از جمله شرایط جنگ جهانی وتبعات آن درایران، نیمه تعطیل بوده ودرجاهای دیگر ساختمانش فعالیت های اقتصادی دیگری از جمله فروش دولتی ِ قند وشکرو آرد و نان انجام می گرفته است.
وقتی سینما باربد یک سال پس از افتتاحش رونق می گیرد، سیدابول نقاش هم با تعمیرات وتغییراتی مجدداً سالن سینما فروهر را راه اندازی می کند.طی سالهای بعدی که تئاتر در کرمانشاه طرفداران بسیاری پیدا کرده بود، وچند گروه تئاتر کرمانشاهی وارامنه و گروه های تئاتری شهرهای دیگر مثل تبریز، تهران ورشت برای اجرابه کرمانشاه سفرمی کردند؛ به دلیل کمبود سالن های مناسب ازیک سو ومعروفیت سینماهای فروهر و باربد از سوی دیگر، ؛ این اجراها دراین سینماها انجام می شد. یکی از دلایلی که باعث رونق تئاتر وسینما دراین سالها شده بود، شرایط وجودهیجانات سیاسی بود، که معمولا ً پس از اتفاقات مهم سیاسی و اقتصادی پدید می آید. چند سال بعد سینمای دیگری به نام سینما همای در خیابان سپه ساخته شد ؛ آن دوران هر سه سینمای کرمانشاه هم نمایش تئاترداشتند وهم اکران فیلم ، به خصوص فیلم های خبری ومستند جنگ جهانی. گروه های جوان تئاتری در سالن دو دبیرستان نیزنمایش اجرا می کردندوگروه های حرفه ای سالن سینماهای شهررا برای مدت مشخصی اجاره کرده وبه صورت روزانه به صاحب سینما کرایه پرداخت می کردند.وهمیشه فروش بسیار بالایی داشتند مثلا ً گروه نمایش تاجر ونیزی پس از دو ماه اجرای پرفروش درسینما باربد و اجبار به تخلیه ی سالن، با سینما فروهر که سالنش کوچکتر بود قرارداد یک ماهه بستند که دراین سینما نیزبا فروش خوبی اجرا داشتند. .
مجتبی احمدی
20/3/1390
[ 0 نظرات] [ادامه مطلب ...]

۱۳۹۰ مرداد ۲۷, پنجشنبه

نجات افراد در هنگام سکته مغزی ، توصیه‌های یک پروفسور چینی

توصیه های یک پروفسور چینی:

اگر کسی در حالت سکته قرار گرفت، قبل از انتقالش به بیمارستان، با سوزنی تمیز سر 10 انگشت او را زخمی کنید تا دو قطره خون بیاید و از لخته در مغز جلوگیری شود.
یک سرنگ یا سوزن در خانه نگه دارید: یک روش غیر قراردادی و شگفت انگیز برای بهبود سکته. این متن را بخوانید شاید روزی توانستید به کسی کمک کنید.
متحیر کننده است. لطفا این متن را در دسترس بگذارید توصیه‌های بسیار خوبی هستند . چند دقیقه صرف مطالعه آن بکنید هرگز تصور نمی‌کنید که ممکن است زندگی یک نفر بستگی به شما داشته باشد.
پدر من بر اثر سکته فلج شد و سپس مرد. کاش من چیزی درباره‌ی این نوع کمک‌های اولیه می‌دانستم. هنگامی که حمله صورت می‌گیرد، مویرگها به تدریج در مغز پاره می‌شوند. (ایرن لیو)
هنگامی که سکته اتفاق می‌افتد، آرامش خود را حفظ کنید. مهم نیست قربانی کجاست. او را حرکت ندهید چون مویرگهایش پاره خواهند شد. برای جلوگیری از سقوط قربانی، کمکش کنید تا بنشیند سپس می‌توانید حجامت را شروع کنید. اگر در خانه یک سرنگ تزریقی داشته باشید خیلی عالی می‌شود. در غیر این صورت یک سوزن خیاطی یا یک سنجاق صاف هم خوب است.
1- سوزن یا سنجاق را روی آتش استریل کنید بعد با آن سر هر 10 انگشت مریض را خراش دهید.
2- این طب سوزنی نیست فقط یک خراش یک میلی متری است روی سر انگشتان.
3- خراش بدهید تا خون خارج شود.
4- اگر خون خارج نشد، با انگشت خودتان سر انگشت مریض را فشار دهید.
5- وقتی از هر 10 انگشت خون خارج شد چند دقیقه صبر کنید تا بیمار هشیاری خود را باز یابد.
6- اگر دهان قربانی کج شد لاله گوشهایش را آنقدر بکشید تا سرخ شوند.
7- بعد هر لاله گوش را دو بار بخراشید تا از هر کدام دو قطره خون خارج شود.
بعد از چند دقیقه قربانی باید هشیاری خود را بدست بیاورد. منتظر بمانید تا بیمار دوباره وضعیت طبیعی خود را بدون هرگونه علامت غیر عادی به دست بیاورد. سپس او را به بیمارستان برسانید. حرکت سریع آمبولانس در راه بیمارستان و افتادن در دست اندازها باعث پارگی مویرگها می‌شود.من درباره‌ی نجات زندگی با حجامت از یک دکتر سنتی چینی به نام "ها بو تینگ" که در سون جیوک زندگی می کند آموختم. بعلاوه من در این زمینه تجربه‌ی عملی دارم. پس می‌توانم بگویم که این روش صد در صد موثر است.
در سال 1979 من در کالج "فور گاپ " در " تای چونگ" تدریس می کردم . یک روز بعد از ظهر مشغول تدریس بودم که ناگهان یک معلم دیگر نفس نفس زنان وارد کلاس شد و گفت : " خانم لیو عجله کن بیا ، سوپروایزر ما سکته کرده است." من فورا به طبقه سوم رفتم و دیدم آقای "چن فو تی ین" سوپروایزر ما همه علائم سکته را دارد: رنگ پریدگی، اختلال در تکلم و کج شدن دهان.
فوراً از یکی از دانشجویان خواستم تا از داروخانه‌ی بیرون مدرسه، یک سرنگ بخرد تا با آن سر انگشتان آقای چن را خراش بدهم. وقتی ازهمه ده انگشتش قطرات خون ( اندازه یک نخود) خارج شد، رنگ به چهره‌ی آقای چن و روح به چشمانش بازگشت. ولی دهانش هنوز کج مانده بود. پس گوشهایش را کشیدم تا پر از خون شدند، وقتی کاملا سرخ شدند، لاله گوش راستش را دو بارخراش دادم تا دو قطره خون خارج شود. وقتی از هرلاله گوشش دو قطره خون خارج شد، یک معجزه رخ داد. در عرض 3-5 دقیقه شکل دهانش به حالت طبیعی خود برگشت و تکلمش هم روان و واضح شد. او را گذاشتیم تا یک مدت استراحت کند و یک فنجان چای داغ هم دادیم بعد کمکش کردیم تا از پله‌ها پایین برود. او را به بیمارستان "وی واه" رساندیم. یک شب در بیمارستان بستری شد و روز بعد برای تدریس به مدرسه بازگشت . همه چیز به حالت نرمال در آمد.به طور معمول قربانیان سکته از پارگی جبران ناپذیر مویرگها در راه بیمارستان رنج می‌برند. در نتیجه این گونه بیماران هرگز بهبود نمی‌یابند. ( ایرن لیو)
بنابراین ، سکته دومین علت مرگ است. اگر کسی خوش شانس باشد، زنده می‌ماند ولی ممکن است تا آخر عمر فلج بماند. این اتفاق وحشتناکی است که در زندگی می‌تواند رخ دهد.
اگر همه‌ی ما این روش حجامت را به خاطر داشته باشیم و به سرعت پروسه نجات زندگی را شروع کنیم، قربانیان دوباره احیا شده و صد در صد حالت عادی خود را به دست خواهند آورد.
اگر ممکن است لطفاٌ این متن را پس از مطالعه به دیگران فوروارد کنید. شاید به نجات زندگی یک نفر کمک کند.
[ 1 نظرات] [ادامه مطلب ...]

۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

جنایت جزیره فارو در دانمارک

رنگ قرمز دریا در اثر تغیرات آب و هوایی نیست!
جنايتی كه هر ساله در جزيره‌ی فارو در دانمارك به مناسبت بلوغ نوجوانان و ورود به مرحله‌ی بزرگسالی صورت می‌گیرد، قربانيانی به جز دلفين‌های باهوش و زيبای كالدرون ندارد.
در این جشن بزرگ، برای لذت هر جنایتی مباح است. از هر طرف به دلفین‌های بیچاره حمله ور شده و آنها را می‌کشند. گروهی هم با دیدن این صحنه و سکوتشان، در این جنایت شریک می‌شوند.
لازم به ذکر است که دلفین‌های کالدرون، مانند تمام گونه‌های دیگر دلفین‌، برای ارتباط تنگاتنگ و بازی و تعامل و دوستی خالص به انسانها نزدیک می‌شوند، اما انسانهای به ظاهر متمدن !!! با ضربات چاقو بدن آنها را زنده زنده سلاخی می‌كنند تا دلفين‌ها در خون خود جان بدهند.
آنها فورا نمی‌میرند و تا زمانی که بدنشان چند تکه بشود حس دارند و صدای ناراحت کننده‌ای مثل گریه‌ی یک کودک تازه متولد شده در زمان مرگ از خود تولید می‌کنند.
اما او رنج می‌برد و از سوی انسانها، بدون هیچ رحم و شفقتی، این موجود بی‌آزار و لطیف به آرامی در خون خود می‌غلطد و جان می‌کند.
اين مطلب را آنقدر اطلاع‌رسانی كنيم تا به دست كسانی برسد كه بتوانند جلوی اين جنايت هولناك نسبت به طبيعت و موجودات زنده را بگيرند.
ما تنها يك زمين داريم، زمين خانه‌ی ماست.

برای دیدن عکسها در اندازه‌ی واقعی، برروی آنها کلیک کنید.











از طریق لینکهای زیر می‌توانید ویدیوهای مربوط به این جنایت را مشاهده کنید:
البته زیاد فرقی نمی‌کنه که دانمارک باشه یا جای دیگه، چون به هرحال این یه جنایت بزرگه. ولی فکر کنم با دیدن این ویدیوها نظرتون عوض بشه، چون این جزیره جزو یکی از جزایر کشور دانمارک محسوب میشه :
http://www.youtube.com/wat​ch?v=0_AV5HnMF7o&feature=r​elated

http://www.liveleak.com/vi​ew?i=abc_1247756856
لطفاً در صفحه‌ی کرماشان در فیسبوک عضو شوید. 
[ 0 نظرات] [ادامه مطلب ...]

۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه

موسیقی کردی بازتاب غنای معنوی و روحی مردم است

برای دانش‌پژوه کرد، «فولکلور» نقش مهمی را در فرهنگ سنتی ایفا می‌کند در بستر فرهنگ کردی، اصطلاح «فولکلور» می‌تواند دارای ابعاد وسیعی بوده، اشکال سنتی و عادات خاص جامعه را در زمینه‌های هنری و مسایل دیگر اجتماع پوشش دهد. فولکلور در زبان کردی غالباً به عنوان Hypertrophy بیان شده است (Nikitine 1950) که اروپائیان آن را شعر رزمی، قصیده، یا ترجیع بند، ضرب‌المثل و داستان‌های فولکلوریک و نوحه و چیزهای دیگری از این دست می‌خوانند. این گستردگی و تفاوتها می‌تواند برخاسته از سرزمینی باشد که به علت نامساعد بودن شرایط زندگی، مردم را به زندگی در گروههای کوچک در نقاط مجزا و دور از هم مجبور کرده است و این زندگی گروهی مجزا، تفاوتهای را در فولکلور باعث شده و سبک‌های متفاوتی را به وجود آورده است.

اگرچه داستانها و ژانرهای مشابه و مشترک زیادی نیز در میان آنها به چشم می‌خورد. در ضمن تفاوت‌های فرهنگی زیادی نیز بین کردها و همسایگانشان، نظیر ترکمن‌ها، مسیحی‌ها و اعراب و ترک‌ها و فارس‌ها وجود دارد و تا زمانی که این تفاوت‌ها وجود دارد فولکلور به طور پیوسته در حال تغییر و دگرگونی خواهد بود. همچنین تغییر در فولکلور ممکن است توسط راوی یا شنوندگان آن ایجاد شود.
در هر حال می‌توان گفت آنچه که خوانده و اجرا می‌شود، متناسب و مرتبط با اصل مطلب است و گویندگان یک داستان فولکلوریک اساساً موضوعی را انتخاب می‌کنند که متناسب با شرایط باشد و مسلماً شنوندگان نیز همان چیزی را برمی‌گزینند که علاقمند به آن هستند و تحت تأثیر آن نیز قرار می‌گیرند.
تغییرات بسیاری در عقاید سنتی و موروثی در چهارچوب فولکلور در هر جامعه به مرور زمان و تحت تأثیر مسایلی که ذکر شد ایجاد می‌شود. اما نمی‌توان گفت که به کلی عوض می‌شود ولی اگر چاپ و نقل نگردد، به مرور زمان فراموش شده و از بین خواهد رفت و یا حداقل قادر نخواهد بود نقش مهمی در زندگی افراد و جامعه ایفا کند.
بخشی از فولکلور کردی، موسیقی غنی آن مردم است. تاریخ‌نویسان و موسیقی‌دانان معروف جهان معتقدند که کردستان مهد تمدن موسیقی جهان به حساب می‌آید. " گزنفون " تاریخ‌نویس یونانی در این‌باره نوشته است: در سال ‪ 401‬قبل از میلاد، بعد از حمله یونان به ایران و شکست کوروش هخامنشی از یونانیها، هنگامی که لشگر یونان قصد بازگشت از کردستان را داشت، کردها با خواندن نغمه ها و سرودهای دسته جمعی یونانیها را مورد حمله قرار دادند. { نویسنده‌ی این مقاله در اینجا مرتکب یک اشتباه تاریخی شده که صحیح آن بدین گونه‌ست: " در سال ۴۰۱قبل از میلاد، کوروش صغیر به کمک یونانیها بر علیه برادرش اردشیر دوم شاهنشاه ایران قیام كرد تا سلطنت را به دست بیاورد، بعداز شکست او هنگامی که لشگر یونان قصد بازگشت از کردستان را داشت، کردها با خواندن نغمه‌ها و سرودهای دسته‌جمعی یونانیها را مورد حمله قرار دادند. گزنفون در كتاب «Anabasis» يا سفرنامه جنگلی گزنفون، رويارويی كردها را در قالب سپاه اردشير دوم هخامنشی (401 ـ 400 پيش از ميلاد مسيح) با يونانيان باستان در منطقه‌ی اربلا (اربيل یا هولێر امروزی) شرح می‌دهد كه منجر به شكست ارتش ده هزار نفره‌ی يونان شد. }
گزنفون افزوده است، که چگونه کردها در آن زمان با هنر موسیقی آشنایی داشتند و حتی از آن در جنگها هم استفاده می‌کردند. در ویژه‌نامه موسیقیایی " فاسکه " که در فرانسه منتشر می‌شود، آمده است که ایران قدیم و سرزمین "میسوپوتامیا" یعنی جایگاهی که کردها اکنون در آن سکونت دارند، قدیمی‌ترین مهد موسیقی جهان بوده است. به نوشته این نشریه، تمام ملودیهای ایرانی در اینجا منظور ایرانی بودن ملودیها است، یعنی جایی که فرهنگ آریایی در آنجا حضور داشته است- نه مرز جعرافیایی و سیاسی ایران کنونی، در جهان بی‌همتا و بی‌نظیر است.

کردها به عنوان یکی از قدیمی‌ترین اقوام آریایی به علت بهره بردن از فرهنگ غنی ایرانی دارای اصیلترین موسیقی و ملودیهای جاودان و بزرگ هستند. موسیقی کردی در میان مردم کردستان دارای یک پیوند ناگسستنی با زندگی روزمره مردم است، بسیاری از صاحب نظران کرد معتقدند: موسیقی کردی یکی از اصیل‌ترین موسیقی‌های ایرانی است که با گذشت قرنها ویژگیهای خود را در فولکلور عامه‌ی کردزبانهای ایرانی حفظ کرده است.
سازهای رایج در موسیقی کردی، نی، سورنا، نایه، دهل، تنبک، تنبور و کمانچه است.
به طور کلی در موسیقی ایرانی، ملودیهایی در قالب هفت دستگاه ماهور، شور، نوا، همایون، سه‌گاه، چهارگاه و پنج گاه جای می‌گیرند. اما غیر از هفت دستگاه معروف فوق یک دستگاه مشهور دیگر وجود دارد و آن دستگاه " اصفهان " می‌باشد. بسیاری از موسیقیدانان معتقدند این دستگاه بخشی از دستگاه شور است و بسیاری دیگر بر این باورند که شاخه‌ای از همایون است.
آوازهای " قه‌تاری " کردی در همین دستگاه جای می‌گیرند. در میان هفت دستگاه فوق، دستگاه شور از سایر دستگاه‌ها وسیعتر و بزرگتر است زیرا اگر چه در سایر دستگاه‌ها، چندین آواز دیگر جای می‌گیرد، اما دستگاه شور علاوه بر این خود دارای چندین " گوشه " دیگر می‌باشد. این گوشه‌ها شامل ابوعطا، بیات ترک یا بیات زند، افشاری یا هه‌وشار، ده‌شتی و بیات کرد می‌باشد.
بسیاری از آوازهای کردی مانند کابوکی، شاییک ده‌گری، گول نیشان و اکثر آوازهای حیران در دستگاه شور جای دارند.
هنر موسیقی هر ملّتی وقتی پیشرفت می‌کند که فرهنگ ملی آن دیار، مورد توجه باشد و شرط پیشرفت، توسعه و احیاء آن در فرهنگ مردم نهفته است. کردها به فرهنگ، زبان، ادبیات، سنت و موسیقی خود بسیار علاقه‌مند هستند و به همین دلیل در این مورد پیشرفت کرده‌اند. کردستان با فرهنگ دیرینه‌ی حماسی و عرفانیش، با صفا و سادگی عاطفی ساکنانش و با طبیعت بکر و دست نخورده‌اش از روزگاران کهن تا به امروز همواره پرورنده موسیقی‌دانان بزرگی در آغوش خود بوده است.
موسیقی کردی دارای شیوه‌ها و آوازهای مختلف است که در زیر به آنها اشاره می‌کنیم:
بیت: یکی از مهمترین مقامهای کلاسیک کردی است که در جنگها، جوانمردیها و حماسه‌ها به کار برده می‌شود و در ستایش خالق یکتا و پیامبر گفته شده و در موسیقی غربی به آن prose poem می‌گویند، نام دیگر آن در موسیقی کردی " بالوره " می‌باشد.
بالوره گویان، بی‌پرده و بی‌واهمه آوازشان را از هر قسم که باشد سر می‌دهند زیرا می‌دانند که کسی از آنان دلتنگ نمی‌شود.

بیت خوانی مبتنی بر نغمه‌های کاملا ساده و بدون رعایت وزن و قافیه است. این آواز کردی بیشتر در مناطق مهاباد، مکریان و بوکان نواخته می‌شود.سوز و مقام: یکی دیگر از انواع شیوه‌های موسیقی کردی می‌باشد، مهمترین ویژگی این آواز کردی توجه به سوز درون، شکایت و زاری می‌باشد و چون با قدرت تمام صورت می‌گیرد به آن سوز و مقام می‌گویند. این آواز در اکثر مناطق کردستان وجود دارد.
سیاه چمانه:
یکی دیگر از مهمترین آوازهای کردی می‌باشد، این آواز به شکل هجایی و در قالب ۱۰هجایی و دو مصراعی به سبک و سیاق ایرانیان کهن سروده می‌شود و به علت همزیستی با مسایل عرفانی رنگ و بوی جدیدی هم به خود گرفته است و در پاره‌ای مواقع به آن مقام شیخانه یا صوفیانه هم می‌گویند. " شمس قیس رازی " در کتاب "المعجم فی معاییر اشعار عجم" به سیاه چمانه اشاره می‌کند و می‌گوید که این آواز مختص منطقه هورامان کردستان می‌باشد که دارای ۱۵مقام نغمگی می‌باشد. در مورد وجه تسمیه سیاه چمانه نظرهای گوناگونی وجود دارد اما براساس یک نظریه معروف واژه سیاه به معنای رنگ سیاه و چمان که همان جمان بوده از کلمه کردی جامه گرفته شده است و به نام جامه سیاه در آمده است و منظور کسی بوده که در موقع خواندن این آواز جامه مشکی می‌پوشیده است. این موسیقی بیشتر در مناطقهه‌ورامان، پاوه، نودشه، نوسود، مریوان و غرب سنندج نواخته می‌شود.هوره:
از دیگر شیوه‌های موسیقی کردی می‌باشد، این آواز یک مقام بسیار زیباست که سوگ، ماتم، غریبی و عزاداری را به شیوه‌های ملیح و متین به گوش شنونده می‌رساند. اعتقاد موسیقی‌دانان این است که هوره همان ستایش اهورامزدا بوده است و کردها که پیروان آیین زرتشت بوده‌اند، با اهورامزدا شروع به خواندن می‌کنند. این آواز در کرمانشاه، ایلام، لرستان، سرپل زهاب، اسلام‌آباد، کرند غرب، گیلان غرب، هرسین، ماهیدشت و سنقروکلیایی نواخته می‌شود.
حیران:
یکی دیگر از آوازهای کردی می‌باشد که از دل بیت سر در آورده و اغلب از متنی عاشقانه و پرسوز و گداز با توسل جستن به خالق یکتاو پیامبران برخوردار است. این آواز بیشتر در مناطق مکریان و مهاباد وجود دارد.
لاووک:
یا لاوژه از دیگر آوازهای کردی می‌باشد که از ترانه‌های کلاسیک کردی سرچشمه گرفته است و در میان کردهای خراسان به مقامهای ( لو و هی له لو شوان) خوانده می‌شود.این مقام بیشتر در میان زنان رایج است. وجه تمایز" لاووک " با "حیران" در نوع زبان شعری به کار رفته در آن می‌باشد. لاووک به طور کلی به گویش زبان کردی سورانی اجرا می‌شود. این آواز در تمام مناطقی که به زبان کردی کرمانجی نیز صحبت می‌کنند وجود دارد.
گورانی:
باشکوهترین و بزرگترین شیوه موسیقی کردی می‌باشد، این آواز عظیم‌ترین دسته نغمات در موسیقی کردی را دارد و کهنترین بخش ادبیات موسیقی کردی را شامل می‌شود. اشعار گورانی ۱۰هجایی می‌باشد و در تمام مناطق کردستان این آواز به اجرا در می‌آید. در زبان عامه به تمام شیوه‌ها و آوازهای موسیقی کردی گورانی نیز گفته می‌شود. " چمری " نیز از آوازهای موسیقی کردی است که به پاس تجلیل از وجود با ارزش از دست رفته‌ای اجرا می‌شود. این آواز به معنای شیون، عزا و نهال قامت خم شده است، چمری همانند نوحه‌خوانی در فارسی است و در مناطق مختلف ایلام، لرستان و کرمانشاه طرفداران زیادی دارد.
امّا موسیقی کردی وسیعتر از این است که بتوان آن را در قالب آوازها یا شیوه‌های محدود و مشخصی گنجاند. موسیقی کردی بازتاب غنای روحی و معنوی مردم است و در عین حال تریبونی برای تفسیر مسایل عمیق جامعه می‌باشد.
نغماتی از قبیل مقامهای الله‌ویسی، کوچه باغی، صمد عسکری و ترانه‌های ملودیکی نیز در موسیقی کردی وجود دارند که بر اشعار هجایی و گاه عروضی استوارند. اگر چه گفته شد که مقامها و آوازهای کردی، جزیی از موسیقی قدیمی ایران است ولی منظور این نیست که تمام مقامها و آوازهای کردی، بدون کم و کاست، در چارچوب دستگاه‌های سنتی ایران قرار می‌گیرند. بعضی از آوازها و مقامهای کردی مانند سیاه‌چمانه و هوره در موسیقی کردی وجود دارند که در داخل دستگاه‌های موسیقی ایرانی جای نمی‌گیرند و یک دستگاه خاص را می‌طلبند. علّت مصونیت این آوازها از موسیقی ایرانی این است که این مقامها و آوازها بازمانده موسیقی غنی گاتای آیین زرتشت است و هجای این شعر نیز در ردیفهای عروضی جای نمی‌گیرد و جغرافیای سخت و آغوش گرم هورامان مانند سپری از این آوازها دفاع کرده است.
موسیقی کردی از دیرباز دارای ویژگی غنا، ریشه و اصالت بوده است و به صورت سینه به سینه نقل شده است. امید است که علاقه‌مندان و هنرمندان و موسیقی‌دانان در راستای حفظ ، توسعه و غنی نمودن هر چه بیشتر آن تلاش و زحمت بی‌دریغی را از خود بروز دهند.
گردآورنده: میدیا سردشتی
[ 0 نظرات] [ادامه مطلب ...]

زنده کردن باتری‌های مرده لپ تاپ به روشی اعجاب انگیز!

باتری‌های معمولی لپ تاپ نیز همانند سایر وسایل الکترونیکی برای خود عمر مشخصی دارند. این باتری‌ها معمولأ پس از 1 تا 2 سال کار مداوم، کارایی اصلی خودشان را از دست می‌دهند و در نهایت تنها می‌توانند 10 تا 15 دقیقه شارژ خود را حفظ کنند. در صورتی که باتری لپ تاپ شما نیز به این بلا دچار شده است پیش از هر اقدام دیگری دست نگاه دارید و این ترفند واقعأ اعجاب انگیز با روشی اعجاب انگیزتر را بر روی باتری خود اعمال کنید! چرا که با این کار می‌توانید جان دوباره‌ای به باتری ببخشید و به نوعی آن را احیا کنید، چرا که مجددأ باتری می‌تواند 1 الی 2 ساعت شارژ خود را نگه دارد و دیگر نیازی به پرداخت هزینه‌ی اضافی ندارید.

برای انجام این کار، روش کار را بدون ترس و واهمه انجام دهید!

کافی است باتری را در یک نایلون پیچیده و به مدت 14 الی 15 ساعت در داخل فریزر قرار دهید!
تا باتری لپ تاپ شما کاملأ فریز شود!
سپس باتری را 3 الی 4 بار شارژ و دشارژ نمایید.
اکنون باتری لپتاپ شما پس از گذراندن یک خواب زمستانی، جان تازه‌ای پیدا کرده است و می‌تواند بیش از گذشته برای شما کار کند.

شاید از این عمل تعجب کنید و ارتباطی بین این دو کار نیابید.
اما جالب است بدانید که این کار پایه و اساسی کاملأ علمی دارد، زیرا همانطور که می‌دانید به طور کلی در اجسام مختلف به دلیل لرزش طبیعی مولکولها جریان برق به راحتی از آنها عبور نمی کند. این مشکل در اجسام رسانا کمتر است، زیرا مولکول ها به شکل منظم قرار می‌گیرند و جریان راحت‌تر عبور می‌کند، اما برای ابر رسانا کردن باید جسم را سرد نمود تا لرزش مولکولها کمتر شود (این لرزش هیچگاه صفر نخواهد شد، مگر در صفر مطلق یعنی 273- درجه سانتیگراد که البته تا امروز دست نیافتنی باقی مانده است)، در نتیجه سرعت و کیفیت عبور جریان بهتر خواهد شود. دلیل بهتر کار کردن سی پی یو در دمای پایین نیز همین موضوع است.

این موضوع توسط وب سایت ترفندستان عملأ بر روی باتری یک لپ تاپ HP تست شد، باتری که پس از یک‌سال و نیم کارکرد، تنها به مدت 10 دقیقه شارژ را نگه می‌داشت، پس از اجرای این ترفند و پس از اولین شارژ توانست 45 دقیقه و در دفعات بعدی تا 1.5 تا 2 ساعت شارژ را نگاه دارد.

از این موضوع و به نوعی نوآوری می‌توان حتی در مورد هارد دیسک هم استفاده کرد، هاردی که کار نمی‌کند را در صورتی که 10 تا 15 ساعت در فریزر فریز نمایید و سپس وصل نمایید را نیز میتوان با این روش بازیابی کرد.

همچنین برای تثبیت این موضوع، ویدئویی نیز در سایت Metacafe منتشر شده است که کلیه عملیات به شکل تصویری قابل مشاهده است. این ویدئوی آنلاین در سیستم به اشتراک گذاری ویدئوی Metacafe به نشانی http://www.metacafe.com/watch/1282895/hack_your_laptop_battery در دسترس است. (البته برای سهولت کار، وبلاگ کرماشان نیز ویدئو را دانلود کرده که می‌توانید آنرا در پایان مطلب مشاهده کنید.)

لازم به ذکر است تا باتری شما دچار مشکل نشده است این ترفند را بر روی آن اجرا نکنید. همچنین این تنها بر روی باتری لپ تاپ تست شده است، طبعأ امکان این کار بر روی همه‌ی باتری‌های لوازم الکترونیکی یا خود آنها وجود ندارد، مگر دستگاه‌هایی که ساختاری همانند باتری‌های لپ تاپ داشته باشند.
بهتر است قبل از انجام آزمایش، ویدئو را ببینید
[ 0 نظرات] [ادامه مطلب ...]

۱۳۹۰ مرداد ۱۴, جمعه

دست‌بافته‌های عشایر کرماشان - سیاه‌ چادر

سیاه‌چادر، به کردی ( ده‌وار، سیاماڵ یا ره‌ش‌ماڵ - Dewar )

نوعی چادر است که از موی بز و توسط زنان عشایر بافته می‌شود و به این دلیل "سیاه چادر" نام دارد که باید حتما از موی بز سیاه بافته شود. عشایر کوچ رو در ییلاق و قشلاق خود، مکان‌های معینی برای اقامت دارند که معمولا در زیر این چادرها زندگی و استراحت می‌کنند.سیاه چادرها همواره از موی بز بافته می‌شوند و استفاده از موی بز به چند دلیل مهم است : هر خانواده عشایری، در بین دام‌های خود، معمولا بین ۲۰ تا ۵۰ راس بز دارد و به همین دلیل موی بز همیشه در دسترس است و بدون صرف هیچ هزینه‌ای، ماده اولیه فراهم می‌شود. دوم آن‌که موی بز خاصیت بسیار مطلوبی در مقابل رطوبت و حفظ آب دارد و به دلیل داشتن مقداری چربی، آب از جداره آن نفوذ نمی‌کند. خاصیت سوم موی بز این است که بر خلاف سایر مواد موجود در طبیعت، در اثر گرما، منقبض و در مقابل سرما، منبسط می‌شود. این خاصیت باعث می‌شود که در تابستان و هوای گرم، تارهایی که ار موی بز بافته شده‌اند، منقبض و درزهای بین سیاه چادر باز شده و هوا داخل فضای چادر جریان می‌یابد و محل زندگی و استراحتشان را خنک می‌کند. در فصل زمستان و هوای سرد، به دلیل انبساط موی بز، راه‌های نفوذ هوا بسته شده و از ورود هوای سرد وباران و برف به داخل چادر جلوگیری می‌کند. هم‌چنین بعضی از خانواده‌ها، جداره خارجی سیاه چادرشان را با روغن حیوانی چرب می‌کنند، تا قدرت مقاومت در برابر رطوبت و دفع آب افزایش یابد. دلیل بعدی استفاده از موی بز خاصیت سبک بودن آن است و نسبت به چادرهای برزنتی، جمع‌‌آوری و حمل ونقل آن راحت‌تر است.

مراحل بافت

هر سیاه چادر، از چند "لت" تشکیل می‌شود و هر لت، نواری بافته شده از موی بز سیاه است. در حقیقت، لت تکه‌ای از سیاه چادر است. پس از این‌که مردان موی بزها را می‌برند و کوتاه می‌کنند، زنان موها را در هم تابیده و پس از ریسندگی، آنها را به نخ تبدیل کرده و شروع به بافتن لت‌ها می‌کنند.
هر لت بین ۴۰ تا ۶۰ سانتی‌متر عرض دارد و طول آن با توجه به اندازه چادر و تعداد افرادی که در آن زندگی می‌کنند، بین ۶ تا ۱۵ متر متغیر است. زنان عشایر، لت‌ها را که به شکل یک نوار بافته شده‌اند را به وسیله دستگاه‌های سنتی و ساده‌ای که توسط مردان درست می‌شود، در محل زندگی خود می‌بافند و پس از بافتن، آنها را از دو طرف به هم می‌دوزند تا کم‌کم به شکل سیاه چادر درآید.
وظایف مردان و زنان در بافت سیاه چادر
وظیفه مردان در بریدن موی بزها و هم چنین تهیه ابزار و لوازم و فراهم نمودن کارگاه و نیز کمک به زنان در دوختن و متصل کردن لت‌ها به یک دیگر است.
زنان ، وظیفه شستن ، پاک کردن ، حلاجی کردن موها وتاباندن و ریسیدن نخ ها است ، به طوری که به حالت الیاف در آیند. تمامی مراحل بافت سیاه چادر ، بر عهده زنان است و مردان هیچ گونه دخالتی در آن ندارند. دختران کوچک و نوجوان نیز ، مادران خود را در کار بافتن یاری می دهند و این فرصتی مناسب برای یادگیری و آموختن فنون بافت سیاه چادر توسط مادران است. معمولا زنان یک ایل ، برای بافتن سیاه چادر ، به صورت دسته جمعی کار می کنند تا کار بافتن ، سریع تر به پایان برسد.
سیاه چادرها ، معمولا عاری از هر نقش و نگاره ای هستند و به صورت سیاه یکپارچه و ساده بافته میشوند. بعضی از خانواده ها برای رفع چشم زخم ، مهره های آبی و کبودی را به سردر یا اطراف چادرشان آویزان می کنند.
مسعود خلدی رضایی
[ 0 نظرات] [ادامه مطلب ...]
 

Copyright © 2009 http://kermashan60.blogspot.com