لکستان منطقهای است پهناور و کوهستانی که با همهی ویژگیهای آداب، رسوم و فرهنگ و هنر و سنتهای کهن، خصوصیات طبیعی، آثار باستانی و تاریخی و غارهایی که دارای آثاری با تمدنهای بسیار کهن است و درههای سرسبز و چشمههای آب فراوان و کیفیتهای مختلف دیگر، تاکنون چنانچه باید شناخته نشده است.
منطقهی لکستان که به صورت خطی منحنی در طول رودخانهی سیمره یعنی از هگمتانه تا شوش بخشی از سرزمین امپراطوری بزرگ ایران باستان بوده و دورههای پرحوادث و فراز و نشیبی را پشت سر گذارده است و یادگارهای فراوانی از این دوران کهن را در درون خود حفظ کرده است. این منطقه مانند سایر دیگر مناطق کشورمان در دورانهای گذشته با فروپاشی هر سلسله و روی کار آمدن حکومتهای جدید حوادث و جریانهای زیادی را که بیانگر رویدادهای مهم تاریخی میباشد همراه دارد.
این خطه با تعویض حکمرانان گذشته به عنوان بخشی از سرزمین ایران به شمار میرفته که گاه زیر نظر ایالت اداره میشده و گاه خود مرکز ایالتهای بزرگی به شمار میرفته، شهرهای کهنی مانند مادهَسبذان، مهرجانقذق، صیمره، دره شهر، سیروان، پِیت بوناکی (شهر دورهی آشوریان در درهی هلیلان) دینور، دلفان، نَشاء (ماهیدشت یا الشتر) و ...
منطقهی لکستان که به صورت خطی منحنی در طول رودخانهی سیمره یعنی از هگمتانه تا شوش بخشی از سرزمین امپراطوری بزرگ ایران باستان بوده و دورههای پرحوادث و فراز و نشیبی را پشت سر گذارده است و یادگارهای فراوانی از این دوران کهن را در درون خود حفظ کرده است. این منطقه مانند سایر دیگر مناطق کشورمان در دورانهای گذشته با فروپاشی هر سلسله و روی کار آمدن حکومتهای جدید حوادث و جریانهای زیادی را که بیانگر رویدادهای مهم تاریخی میباشد همراه دارد.
این خطه با تعویض حکمرانان گذشته به عنوان بخشی از سرزمین ایران به شمار میرفته که گاه زیر نظر ایالت اداره میشده و گاه خود مرکز ایالتهای بزرگی به شمار میرفته، شهرهای کهنی مانند مادهَسبذان، مهرجانقذق، صیمره، دره شهر، سیروان، پِیت بوناکی (شهر دورهی آشوریان در درهی هلیلان) دینور، دلفان، نَشاء (ماهیدشت یا الشتر) و ...
جغرافیای اصلی منطقهی لکستان:
جغرافیای اصلی منطقه لکستان دو طرف رودخانة باستانی سیمره میباشد که در غرب کشورمان واقع است. حدود این ناحیه را طول و عرض جغرافیایی درهی طولانی سیمره تشکیل می دهد، منطقه سیمره از استان همدان شروع و انتهای آن تا شوش در استان خوزستان را در بر میگیرد.
لکستان از شمال محدود است به استان همدان که تقریباً یک ششم از خاک این استان را شامل میگردد. از سمت جنوب به کبیرکوه در استان ایلام و جلگه دزفول تا شوش در شمال خوزستان را در بر میگیرد. از سمت غرب محدود است به استان کرمانشاه که حدود چهل درصد از خاک استان کرمانشاه را در بردارد . از سمت شرق به استان لرستان محدود و حدود شصت و پنج درصد از خاک استان لرستان را در بر میگیرد.
به طور کلی چهل درصد از جمعیت استان کرمانشاه لک هستند. که شامل شهرهای کرمانشاه ، هرسین، صحنه، بیستون، کنگاور، و بخشهایی مانند فیروزآباد ، درود فرامان، هوزمانن ، جلالوند و چند بخش دیگر است.
امروزه به علت مهاجرت بیشتر جمعیت لکها در شهر کرمانشاه زندگی میکنند.
لکستان از شمال محدود است به استان همدان که تقریباً یک ششم از خاک این استان را شامل میگردد. از سمت جنوب به کبیرکوه در استان ایلام و جلگه دزفول تا شوش در شمال خوزستان را در بر میگیرد. از سمت غرب محدود است به استان کرمانشاه که حدود چهل درصد از خاک استان کرمانشاه را در بردارد . از سمت شرق به استان لرستان محدود و حدود شصت و پنج درصد از خاک استان لرستان را در بر میگیرد.
به طور کلی چهل درصد از جمعیت استان کرمانشاه لک هستند. که شامل شهرهای کرمانشاه ، هرسین، صحنه، بیستون، کنگاور، و بخشهایی مانند فیروزآباد ، درود فرامان، هوزمانن ، جلالوند و چند بخش دیگر است.
امروزه به علت مهاجرت بیشتر جمعیت لکها در شهر کرمانشاه زندگی میکنند.
حدود مرز میان کردهای کرمانشاه و لکهای درهی سیمره را میتوان شمال شرقی شهر کرمانشاه تعیین کرد. در جنوب شرقی شهر کرمانشاه، روستای باغطیخون در 33 کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمانشاه، مرز بین لک زبانها و کردها میباشد.
حتی در دل روستاهای کُرد یا لُر زبان در مناطق بختیاری برخی روستاهای لک زبان نیز وجود دارد.
محمد سهرابی مینویسد: «بخش میانی سلسله جبال زاگرس در غرب فلات بزرگ ایران یعنی همانجایی که هم اکنون سرزمین لرستان و لکستان در آن واقع شده است به دلیل برخوردار بودن از شرایط مناسب زیستی از قدیمیترین مراکز سکونت انسان به شمار میرود و به همین جهت امروزه از نظر باستان شناسی در میان سایر نقاط دنیا از اهمیت و جایگاه ممتازی برخوردار است . این ناحیه در طول تاریخ آسیای غربی نقش مهمی در زندگی اقتصادی، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و هنری و به طور کلی تمدن بشری ایفا نموده است. به طوریکه از نظر ارتباطی همواره حلقه اتصال شرق به غرب بوده و از طریق دشتهای نه چندان وسیع و درهها و معابر تنگ کوهستانی به ویژه دره رود دیاله ، دشت زهاب و جادة باستانی بغداد ـ کرمانشاه و دشت حاصلخیز و متمدن بینالنهرین را به شرق ایران و آسیای مرکزی متصل نموده است».[1]
«سرزمین لک نشین به صورت خطی منحنی در طول رودخانة سیمره از سر منشأ آن از جنوب هگمتانه شروع و تا انتهای آن یعنی شمال خوزستان ادامه دارد . در گذشته لکها به طوایف وند شهرت داشتند و طایفه زند در زمرة طایفههای لک به شمار میآمدند ، اینان به دنبال سفرشاه عباس اول صفوی به لرستان و قیام شاهوردیخان اتابک ناگزیر به ترک لرستان و لکستان شدند . در این کوچ اجباری بسیاری از طوایف لک آواره دشتها و صحراهای ایران جنوبی و مرکزی شدند و پس از کوچ اجباری روزگار تیمور این مهاجرت در لکستان و لرستان و بافت طوایف آن به سختی مؤثر افتاد.»[2]
عبدالله شهبازی در کتاب مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر ایران مینویسند : «ایلات و طوایف لک در شمال و شمال باختری لرستان سکونت دارند و سرزمین لک نشین به صورت خط منحنی در طول درة رودخانة سیمره میان بروجرد، جنوب همدان، نهاوند ، خرمآباد ، کرمانشاه ، ایلام و شمال خوزستان قرار گرفته است.
محمد سهرابی مینویسد: «بخش میانی سلسله جبال زاگرس در غرب فلات بزرگ ایران یعنی همانجایی که هم اکنون سرزمین لرستان و لکستان در آن واقع شده است به دلیل برخوردار بودن از شرایط مناسب زیستی از قدیمیترین مراکز سکونت انسان به شمار میرود و به همین جهت امروزه از نظر باستان شناسی در میان سایر نقاط دنیا از اهمیت و جایگاه ممتازی برخوردار است . این ناحیه در طول تاریخ آسیای غربی نقش مهمی در زندگی اقتصادی، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و هنری و به طور کلی تمدن بشری ایفا نموده است. به طوریکه از نظر ارتباطی همواره حلقه اتصال شرق به غرب بوده و از طریق دشتهای نه چندان وسیع و درهها و معابر تنگ کوهستانی به ویژه دره رود دیاله ، دشت زهاب و جادة باستانی بغداد ـ کرمانشاه و دشت حاصلخیز و متمدن بینالنهرین را به شرق ایران و آسیای مرکزی متصل نموده است».[1]
«سرزمین لک نشین به صورت خطی منحنی در طول رودخانة سیمره از سر منشأ آن از جنوب هگمتانه شروع و تا انتهای آن یعنی شمال خوزستان ادامه دارد . در گذشته لکها به طوایف وند شهرت داشتند و طایفه زند در زمرة طایفههای لک به شمار میآمدند ، اینان به دنبال سفرشاه عباس اول صفوی به لرستان و قیام شاهوردیخان اتابک ناگزیر به ترک لرستان و لکستان شدند . در این کوچ اجباری بسیاری از طوایف لک آواره دشتها و صحراهای ایران جنوبی و مرکزی شدند و پس از کوچ اجباری روزگار تیمور این مهاجرت در لکستان و لرستان و بافت طوایف آن به سختی مؤثر افتاد.»[2]
عبدالله شهبازی در کتاب مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر ایران مینویسند : «ایلات و طوایف لک در شمال و شمال باختری لرستان سکونت دارند و سرزمین لک نشین به صورت خط منحنی در طول درة رودخانة سیمره میان بروجرد، جنوب همدان، نهاوند ، خرمآباد ، کرمانشاه ، ایلام و شمال خوزستان قرار گرفته است.
لکها شامل طوایفی چون سلسله، دلفان، باجلان و رمافی میباشند. برخی محققین طوایفی چون کلهر را نیز لک به حساب میآورند».[3]
ادوار پولاک جهانگرد اتریشی در اشارهای که به لرستان و لکستان دارد، تقسیمبندی قومی سکنهی ایران را به 18 گروه طبقهبندی میکند. ابتدا از ساکنان اولیه ایران یعنی فارسها و مادها نام میبرد و گبرهای یزد و کرمان را نمونه فارسها میشمارد و لرها و لکها را با فارسها نزدیکتر میداند.[4]
خانم فریا استارک در کتاب سفرنامة خود که در سفر به الموت ، لرستان و ایلام آن را به رشته تحریر درآورده است مینویسد: «در بین راه ایوان غرب و مرز عراق از لکها یعنی ساکنان آن طرف سیمره حکایت کرده و از چهار زن جنگجو و نترس آنان به نام قدمخیر قلاوند زنی جسور و زیبا ، نازی خانم بیرانوند و غزی الشتری خواهر مهر علی خان حسنوند نام برده و گفته است این آخری بعد از آنکه شوهرش او را طلاق داد دست به خودکشی زده و چهارمی را نیز کاکلی اهل کلیایی ذکر کرده که چون مردی را هماورد خود ندیده ازدواج نکرده و دختر از دنیا رفته است».[5]
اقلیم پهناور و گستردة قابل توجه سرزمین لکستان در چرخة شناخت هویت مناطق مختلف جهان از سالیانی دور مورد توجه و خاور شناسان جستجوگر بوده و همین سامان از یکصد سال پیش به علت کاوشها و بررسیهای باستانشناسی که به وسیله هیأتهای علمی مختلف به عمل آمد و به دنبال کشف مفرغهای آن در سراسر گیتی شهرتی بسزا یافته است،
در اکثر آثار محققین جهان نام قوم لک و پیشینه تاریخی آن همیشه مورد نظر بوده است و در این باره مطالبی به رشته تحریر درآمده است. در گذشته لکستان جزء پهله ایلام کهن بوده و یکی از ایالتهای مهم دولت عیلام بوده است . لکستان با نام زاگرس عجین است، منطقهای که محل اجداد آنها یعنی کاسیان بوده است.
آیت محمدی مینویسد: «طوایفی لکی که در قم ساکن هستند همان طوایفی میباشند که به همراه خاندان زند به شیراز رفتند و پس از تسخیر شیراز توسط حکام خیانتکار قاجار به نقاط مختلف کشور کوچانده شدند ، عدهای زیادی از آنها نیز به مناطق اصلی خود در استانهای ایلام ـ کرمانشاه و لرستان بازگشتند.
اینکه لکها چه طوایفی هستند و در کجا ساکن هستند باید گفت که خود قوم لک یکی از اقوام کهن ایران است که در مناطق مرکزی زاگرس، شمال و جنوب آن بین استانهای همدان، کرمانشاه، لرستان، ایلام و شمال خوزستان قرار دارند و به آن لکستان میگویند، که شامل شهرهایی چون اسدآباد ، نهاوند، توسیرکان، کرمانشاه، هرسین، صحنه، کنگاور، ملایر، بروجرد، نورآباد، الشتر، کوهدشت، خرمآباد، رومشکان، جلالوند، هلیلان و درهشهر قرار دارند.
ادوار پولاک جهانگرد اتریشی در اشارهای که به لرستان و لکستان دارد، تقسیمبندی قومی سکنهی ایران را به 18 گروه طبقهبندی میکند. ابتدا از ساکنان اولیه ایران یعنی فارسها و مادها نام میبرد و گبرهای یزد و کرمان را نمونه فارسها میشمارد و لرها و لکها را با فارسها نزدیکتر میداند.[4]
خانم فریا استارک در کتاب سفرنامة خود که در سفر به الموت ، لرستان و ایلام آن را به رشته تحریر درآورده است مینویسد: «در بین راه ایوان غرب و مرز عراق از لکها یعنی ساکنان آن طرف سیمره حکایت کرده و از چهار زن جنگجو و نترس آنان به نام قدمخیر قلاوند زنی جسور و زیبا ، نازی خانم بیرانوند و غزی الشتری خواهر مهر علی خان حسنوند نام برده و گفته است این آخری بعد از آنکه شوهرش او را طلاق داد دست به خودکشی زده و چهارمی را نیز کاکلی اهل کلیایی ذکر کرده که چون مردی را هماورد خود ندیده ازدواج نکرده و دختر از دنیا رفته است».[5]
اقلیم پهناور و گستردة قابل توجه سرزمین لکستان در چرخة شناخت هویت مناطق مختلف جهان از سالیانی دور مورد توجه و خاور شناسان جستجوگر بوده و همین سامان از یکصد سال پیش به علت کاوشها و بررسیهای باستانشناسی که به وسیله هیأتهای علمی مختلف به عمل آمد و به دنبال کشف مفرغهای آن در سراسر گیتی شهرتی بسزا یافته است،
در اکثر آثار محققین جهان نام قوم لک و پیشینه تاریخی آن همیشه مورد نظر بوده است و در این باره مطالبی به رشته تحریر درآمده است. در گذشته لکستان جزء پهله ایلام کهن بوده و یکی از ایالتهای مهم دولت عیلام بوده است . لکستان با نام زاگرس عجین است، منطقهای که محل اجداد آنها یعنی کاسیان بوده است.
آیت محمدی مینویسد: «طوایفی لکی که در قم ساکن هستند همان طوایفی میباشند که به همراه خاندان زند به شیراز رفتند و پس از تسخیر شیراز توسط حکام خیانتکار قاجار به نقاط مختلف کشور کوچانده شدند ، عدهای زیادی از آنها نیز به مناطق اصلی خود در استانهای ایلام ـ کرمانشاه و لرستان بازگشتند.
اینکه لکها چه طوایفی هستند و در کجا ساکن هستند باید گفت که خود قوم لک یکی از اقوام کهن ایران است که در مناطق مرکزی زاگرس، شمال و جنوب آن بین استانهای همدان، کرمانشاه، لرستان، ایلام و شمال خوزستان قرار دارند و به آن لکستان میگویند، که شامل شهرهایی چون اسدآباد ، نهاوند، توسیرکان، کرمانشاه، هرسین، صحنه، کنگاور، ملایر، بروجرد، نورآباد، الشتر، کوهدشت، خرمآباد، رومشکان، جلالوند، هلیلان و درهشهر قرار دارند.
این مردمان زبانی مخصوص به نام لکی دارند که از نظر ریشهای با گویشهای کلهری ، لری ، اورامی ، کرمانجی و بختیاری یک ریشهای مشترک دارند».[6]
تمامی طوایف و تیرههای وابسته به شاخة زبان لک پسوند وند و زند دارند که ممکن است طوایفی «چون لر» این پسوند را داشته اما با گویشهای دیگری تکلم کنند که ناشی از مهاجرت آنها به نقاط دیگر و تأثیر از گویشها و لهجههای آن مناطق میباشند.
مردوخ درخصوص معرفی طوایف لک مینویسد: « این تیره هم پنج شعبهاند: سلسله ، دلفان ، طرهان ، دالوند که اکثراً شیعهاند . در خانقین و خرمآباد ، الشتر و محال لرستان سکونت دارند، در کلیایی، همدان، اصفهان و در بین (دولتآباد و سلطانآباد ) و اطراف سنه دژ (سنندج ) ، اسپند آباد ... هم هستند، در فضای سلماس آذربایجان هم هستند گویا از شیراز به آنجا آمدهاند».
بارون دوبد در سفرنامة خود درخصوص طوایف پشتکوه (ایلام) و پیشکوه (لرستان ) مینویسد: «طوایف سلسله و دلفان در پیشکوه که لک هستند جمعیت آنها را حدود 140 هزار نفر میباشند گرچه طایفه دلفان نصف بیشتر را تشکیل داده ولی طوایف سلسله پرقدرتتر و احتمالاً سرکشتر به حساب میآیند . تعداد جمعیت لرها به 20 هزار نفر میرسند که به نظر ما خیلی ناچیز میآیند ، همچنین در جلگه هرو بین بروجرد و خرمآباد دو طایفه باجلان و بیرانوند که هر دو از خانودههای لک هستند سکونت دارند.
طوایف پشتکوه ( ایلام ) که عنوان فیلی دارند از طوایف پیشکوه کم جمعیتترند، ماژور راولینسون آنها را دوازده هزار نفر خانوار رقم زده است که آنها مرکباند از: کردها، لکها چون دیناروند ، مرشدوند ، خزل ، شوهان ، کلهر ، بدرانی و مهکی»[7]
تمامی طوایف و تیرههای وابسته به شاخة زبان لک پسوند وند و زند دارند که ممکن است طوایفی «چون لر» این پسوند را داشته اما با گویشهای دیگری تکلم کنند که ناشی از مهاجرت آنها به نقاط دیگر و تأثیر از گویشها و لهجههای آن مناطق میباشند.
مردوخ درخصوص معرفی طوایف لک مینویسد: « این تیره هم پنج شعبهاند: سلسله ، دلفان ، طرهان ، دالوند که اکثراً شیعهاند . در خانقین و خرمآباد ، الشتر و محال لرستان سکونت دارند، در کلیایی، همدان، اصفهان و در بین (دولتآباد و سلطانآباد ) و اطراف سنه دژ (سنندج ) ، اسپند آباد ... هم هستند، در فضای سلماس آذربایجان هم هستند گویا از شیراز به آنجا آمدهاند».
بارون دوبد در سفرنامة خود درخصوص طوایف پشتکوه (ایلام) و پیشکوه (لرستان ) مینویسد: «طوایف سلسله و دلفان در پیشکوه که لک هستند جمعیت آنها را حدود 140 هزار نفر میباشند گرچه طایفه دلفان نصف بیشتر را تشکیل داده ولی طوایف سلسله پرقدرتتر و احتمالاً سرکشتر به حساب میآیند . تعداد جمعیت لرها به 20 هزار نفر میرسند که به نظر ما خیلی ناچیز میآیند ، همچنین در جلگه هرو بین بروجرد و خرمآباد دو طایفه باجلان و بیرانوند که هر دو از خانودههای لک هستند سکونت دارند.
طوایف پشتکوه ( ایلام ) که عنوان فیلی دارند از طوایف پیشکوه کم جمعیتترند، ماژور راولینسون آنها را دوازده هزار نفر خانوار رقم زده است که آنها مرکباند از: کردها، لکها چون دیناروند ، مرشدوند ، خزل ، شوهان ، کلهر ، بدرانی و مهکی»[7]
lakistan.persianblog.ir
منابع:
[1] - محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، انتشارات افلاک، چاپ 1376.
[2] - پری جان ره، کریم خان زند، ترجمه علیمحمد ساکی، انتشارات آسونه، چاپ تهران 1382.
[3] - عبدالله شهبازی، مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر ایران، انتشارات نشر نی، چاپ 1369.
[4] - آریا، محمد حسین، لرستان در سفرنامه سیاحان، انتشارات فر روز، چاپ1376.
[5] - فریا استارک، سفرنامه الموت، لرستان و ایلام، انتشارات انجمن آثار و مفاخر ملی 1377.
[6] - آیت محمدی، سیری در تاریخ سیاسی کُرد، انتشارات پرسمان، تهران 1382.
[7] - بارون دوبد، سفرنامه، ترجمه دکتر سکندر اماناللهی بهاروند و لیلی بختیاری، انتشارات بانک تهران، 1364.
[2] - پری جان ره، کریم خان زند، ترجمه علیمحمد ساکی، انتشارات آسونه، چاپ تهران 1382.
[3] - عبدالله شهبازی، مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر ایران، انتشارات نشر نی، چاپ 1369.
[4] - آریا، محمد حسین، لرستان در سفرنامه سیاحان، انتشارات فر روز، چاپ1376.
[5] - فریا استارک، سفرنامه الموت، لرستان و ایلام، انتشارات انجمن آثار و مفاخر ملی 1377.
[6] - آیت محمدی، سیری در تاریخ سیاسی کُرد، انتشارات پرسمان، تهران 1382.
[7] - بارون دوبد، سفرنامه، ترجمه دکتر سکندر اماناللهی بهاروند و لیلی بختیاری، انتشارات بانک تهران، 1364.
ارســـال به:
0 نظرات:
ارسال یک نظر