۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

درد دل یک کرمانشاهی

ناصر خاورزاده (متولد ۱۳۴۵، نقاش ومجسمه ساز کرماشانی)
سازنده‌ی مجسمه‌های : تندیس رهایی در میدان آزاداگان ، میدان فردوسی ، کوهنورد ابتدای طاق بستان ( کنار دریاچه ) ، میرزا رضای کلهر در پارک معلم ، مولوی کرد ( نوسود ) ، میدان ایثار ، میدان فلسطین در جوانرود ، میدان ورودی گیلان‌غرب ، نیم‌تنه‌های مشاهیر ایران در خیابان شورا.

درد دل ناصر خاورزاده:
سلام ؛
امروز قصد داشتم کمی در مورد وضع زبان و فرهنگ کُردی در کرمانشاه ، درد دل کنم .
من در یک خانواده‌ی کُرد کرمانشاهی به دنیا آمدم و با همین زبان مادری - زبان کردی - زبان باز کردم و کم کم با همین واژه‌های کردی دنیای اطراف خود را شناختم .
مشکل از وقتی در ذهنم شکل گرفت که با برادر دوقلویم (که با هم کردی حرف می‌زدیم ) وقتی به کوچه می‌رفتیم متوجه‌ی چیزی تازه شدیم، آن هم صحبت کردن با زبان فارسی از طرف اکثریت بچه‌های هم‌بازیمان بود !!!
با بعضی کردی و با بعضی دیگر فارسی حرف زدن، دوران بچگیمان را پشت سر می‌گذاشتیم .
تا روزی که وارد مدرسه شدیم، مشکل چند برابر شد، چرا که جز من وبرادرم و یک نفر دیگر، همه با هم فارسی حرف می‌زدند ( در شهری که همه جا آن را کردنشین می‌دانند فارسی حرف می‌زدند ! ) .
مشکل بعدی کمی سنگین‌تر و دردناک‌تر بود؛ زمانی که بچه‌های مدرسه برای تحقیر یکدیگر از کلماتی چون، سلیقه‌ی کُردی، کُرده میر و... استفاده می‌کردند؛ همین مساله باعث شد که من و برادرم که با زبان کردی بزرگ شده بودیم، هنگام صحبت کردن، آهسته و همراه با ترس از تحقیر شدن با هم حرف بزنیم؛ ولی کار در اینجا تمام نشد ... ... ... .
هر سال که بزرگتر می‌شدیم نسبت به شهر و دیارمان احساس بیگانگی بیشتری می‌کردیم.
یک روز دو برادر کرد زبان را دیدم که در خانه کردی و در مدرسه و کوچه و خیابان با هم فارسی حرف می‌زنند گویی که کردی حرف زدنشان مایه‌ی ننگ و حقارتشان بود.
سال‌ها همینطور می‌گذشت و هرچه بزرگتر می‌شدیم سنگینی این غم و درد بیشتر می‌شد.
یک روز که در خلوت خود راجع به این مساله فکر می‌کردم به این نتیجه رسیدم که برخورد‌های تحقیر آمیز، با زبان کرد‌ها و پوشش آنها ( در شهر کرد نشینمان کرمانشاه ) بر روی خودم هم تاثیر منفی گذاشته است؛ شاید همین مساله بود که وادارم کرد تا در رابطه با زبانم، شهرم و هویتم بیشتر مطالعه کنم و هرچه که به واقعیت‌های ملت، زبانم و فرهنگم، پی می‌بردم، درد این ناهمگونی برایم سخت‌تر می‌شد؛ به خصوص وقتی که می‌دیدم سازمان‌های آموزشی و فرهنگی و رسانه‌های محلی به جای شناساندن گذشته‌ی پر افتخار و فرهنگ غنی دیارمان، به تضعیف و تحقیر این گذشته‌ی پربار کمک می‌کنند.
بالاخره بزرگ شدم، با آن زخم کهنه.

روزی به همان دوست قدیمی برخوردم که در خانه با برادرش کردی و خارج از خانه و مدرسه با او فارسی حرف می‌زد؛ با بچه‌ای که در دست داشت متوجه شدم که ازدواج کرده‌است؛ از بچه‌اش پرسیدم:« ناود چه‌س؟ » دوستم پوزخندی زد و گفت: « کرده میر ! بچه‌ام فارس است و کردی بلد نیست »؛ غم سنگینی تمام وجودم را سست کرد و با خود فکر کردم، من و دوستم که «دیروز» در خانه کردی صحبت می‌کردیم، «امروز» از کرد بودنمان احساس حقارت می‌کنیم و از فرهنگ و گذشته‌مان می‌گریزیم، وای به «فردا»یی که این کودکان «امروز» حتی کردی هم بلد نیستند،‌ چه در انتظار این دیار، زبان و فرهنگ و... خواهد بود ؟؟؟
چرا ، چرا ، چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منبع: http://khavarzadeh.persianblog.ir/

لطفا در صفحه‌ی کرماشان در فیسبوک عضو شوید
www.facebook.com/kermashan1


Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...

ارســـال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


3 نظرات:

ناشناس گفت...

این ماجرا تقریبا برای همه اقوام ایرانی پیش اومده. شما تنها نیستید!

ناشناس گفت...

متاسفانه فارسی بی معنا و پر از هیچ که در کرماشان استفاده میشه و مهمتر اینکه خیلی از دختران از اون هم فاصله گرفته و به فارسی مرکز نشین ها صحبت می‌کنند برای ما کوردهای اصیل کرماشان چیزی جز سرافکندگی نداشته و تمامی اینها از دید من یک چیز است این افراد که فقط در شهر کرماشان هستند نه شهرستانهای کرماشان بسیار علاقمند به مطیع بودن و رعیت بودن فارسها و نوکری خود را ثابت می‌کنند. فارسی کرماشانی هشتاد سال قدمت دارد که اونهم پهلویها و صد البته قاجار هم سعی کردند با این حربه و نیرنگ مردم کرماشان رو از کورد بودن و فرهنگ خود و زبان مادریشان دور کنند که تا حدودی اون سی درصدی که امروزه در کرماشان فارسی حرف می‌زنند فریب خوردند و تنها تعریف برای این گروه بی ریشگی بهمراه دارد و خواهد داشت

ناشناس گفت...

مهمتر و عجیبتر اینکه این فارسی من درآوردی ، _ولی‌زاده، بریمان ، نریمان ، بیا اینجا بنیش و هزار واژه ی مسخره دیگر که این قشر از آن استفاده می‌کنند فقط و فقط باعث شرمساری کوردهای کرماشان شده. از نظر من هر کورد کرماشانیی که به بچه های خود زبان مادری و آبا و اجدادی را یاد ندهد بی‌ریشه بی‌فرهنگ و بی اصالت است. در پایان خوشبخت و خوشحالم که به تمامی زبانهای کوردی از کورمانج جنوبی یا گورانی کرماشان تا سورانی تا زازاکی تا بالینی تا کلهر ایلامی و شکاک هم خواندن و هم نوشتن و هم صحبت کردن رو بلدم و افتخار میکنم که کوردم نه یک فارس الکی و مسخره.. بدرود و به فرزندانتان خیانت نکنید . هرگز

ارسال یک نظر

 

Copyright © 2009 http://kermashan60.blogspot.com