۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

دایه تبریز اورامی، نخستین شاعره‌ی شناخته شده‌ی کرد

نوشته‌ی دکتر فاروق صفی‌زاده
تمدن، آبادانی، فرهنگ و دانش در جهان تنها به همت مردان‏ قوام نیافته است، بلکه زنان نیز دوشادوش مردان، در این مسیر گامهای مؤثری برداشته‏‌اند و خدمات شایان توجهی کرده‌‏اند. برخی از این زنان نامی، همانند مردان، آثار بسیار ارزشمندی نیز از خود به جای گذاشته و صفحات تاریخ ادبیات را با آن آثار زینت داده‏‌اند.
یکی از این زنان ادیب، که خدمات فراوانی به زبان و فرهنگ ایرانی کرده است؛«دایه تبریز اورامی»نخستین زن‏ شاعر شناخته شده کرد می‏‌باشد. این زن آگاه و روشنفکر و پارسا، همانند گوهری شب چراغ، در سرزمین باستانی‏ «هورامان» دیده به جهان گشود. وی خداشناسی پارسا بود که با سوز و حالی حقیقی، دلش به جوش آمد و نوای تنبورش در «جمخانه»، دل و جان «یاران غار» را به خروش، و سوز چکامه‌‏های پر سوزش دیگران را به هوش آورد.
«دایه تبریز اورامی»بر اساس کتاب سرانجام، در آغاز قرن‏ چهارم هجری دیده به جهان گشود و در نیمه‌ی قرن چهارم هجری در هورامان چشم از جهان فرو بست و در همان جا نیز به خاک سپرده‏ شد.
دایه تبریز اورامی این زن پارسا، نخستین بانویی است که‏ اشعارش در کتاب(سرانجام) نوشته شده و بیشتر به شیوه‌ی دو بیتی‏ است.
بر اساس دست نوشته‏‌های به یادگار مانده‌ی پیشوایان یارسان‏، خانه‌ی این بانو، عبادتگاه و مدرسه‌ی اهل عرفان بود و مردان و زنان‏ یاری(یارسانیان)، از دانسته‏‌ها و دانش این بزرگ بانوی کرد بهره می‌‏بردند و همراه با ساز(تنبور)، دو بیتی‏‌های این شاعره‌ی بزرگ را از بر کرده و می‏‌خواندند.
نمونه‌‏هایی از اشعار او که با گویش گورانی(یکی از گویشهای باستانی کردی) سروده است:
رازه‌‏ن پیاڵه‏‌م، رازه‌‏ن پیاڵه‌م‏
سه رسامم جه به‌زم، رازه‏‌ن پیاڵه‏‌م
باده‏‌ی پیاڵه‌م، یاوا وه ناڵه‌‏م‏
چکمه ناڵه‌که‌م به‌رز بی جه عاڵه‏‌م
برگردان:
پیاله‏‌ام تحفه‌‏ای از اسرارست و از غیب به من اهدا شده‏
و من از بزم و جم جمخانه‌ی توحید در تعجبم
باده‌ی اندرونه‌ی پیاله‏‌ام، به داد ناله‏‌ام رسید
چرا که ناله و شعله‌ی اندرونه‌ام
سراسر جهان را در برگرفت و همه را آگاهانید...
در این دو بیتی، دایه تبریز می‏‌گوید: در روز ازل که گوهر همه‌ی بندگان با هم پیمان بستند، از غیب به من پیاله‏‌ای اعطا گردید و من از بزم یاران جمخانه در تعجبم، چرا که همیشه در اندیشه‌ی به دست آوردن اسرارند و شهر پشت پرده‌ی اسراسر را می‏‌جویند. چه‏ خوب به دادم رسید آن می که در اندرونه‌ی جامم بود و ناله‌ی اندرونه‌ام را التیام بخشید. زیرا ناله‌‏ام همه‌ی جهان را در برگرفت‏، اندرونه‏‌ام را التیام بخشید و همه را از خواب غفلت بیدار کرد و نوشیدن باده‌ی پیاله، مرا کمی‏ آرام کرد و اندکی ناله و شعله‌ی درونم فروکش کرد.
بیشتر دو بیتی‏‌های دایه تبریز، پر از واژه‏‌های عرفانی است. این‏ واژه‌‏ها از روزگار کهن در اشعار شاعران کرد و پارس کاربرد داشته است. هر کدام از این واژه‏‌ها نیز معنای ویژه‏‌ای دارند. معنی پاره‌‏ای از این واژه‏‌ها چنین است:
راز: به معنی سرّ و راز نگه داشتن است که مخصوص‏ انسانهای کامل و عارفان است، چنان که سنایی گوید:
رازی زازل در دل عشاق نهان‏ست‏ زان راز خبر یافت کسی را که عیان‏ست
پیاله: عبارت است از یار و دلدار. گویند هر ذره از این پیاله، به گونه‌‏ای باشد که مردان پارسا، در اندرونه‌ی این ذرّه، باده‌ی علم و دانش و اسرار را می‏‌نوشند.
باده: به معنی یاری خداوند و عشق بلند مرتبه است.
ناله: عبارت است از راز و نیاز و مناجات با پروردگار.
دایه تبریز در یک دو بیتی دیگر می‏‌گوید:
جه‌‏م په‏‌ی راسانه‌‏ن، جه‌‏م په‏‌ی راسانه‌‏ن
یاران یاوه‌ران، جه‌‏م په‏‌ی راسانه‌‏ن
هه‏‌رکه‏‌س نیوه‌ که‌ی، که‌رو ئاسانه‏‌ن
جه‏‌م په‏‌ی رووشنی، زیل خاسانه‌‏ن
برگردان:
جمع گشتن(گرد آمدن یاران) در جمخانه، کار راستان و پارسایان است
یاران یاوران! گرد آمدن در جمخانه کار پارسایان است
هر آن کس نیکی کند،کارش سهل و آسان گردد
و این گرد آمدن برای روشن دل و اندرونهء پارسایان نیک‏ سرشت است...
بر اساس کتاب سرانجام، همه هفته یارسانیان می‏باید در مکانی به نام جمخانه گرد هم آیند تا اشعار سرانجام را بشنوند و بخوانند.در آغاز،پیر یا راهبر جم،تنبور می‏زند و با صدایی‏ بلند و رسا،چند شار از این کتاب را می‏خواند،سپس یارسانیان‏ آن را تکرار می‏کنند.
رفتن به جمخانه و گرد آمدن در آنجا به این سبب بوده است‏ که هر کس در حد توانایی خویش نذر و قربانی به جای آورد تا دلش روشن به نور الهی گردد و بدین‏گونه بیش از پیش به‏ آفریدگار نزدیک شود.
بر همین اساس است که دایه تبریز در این دو بیتی می‏گوید: گرد آمدن در جمخانه،برای پاک شدن و راستکرداری انسان‏ است.
در یک دو بیتی دیگر می‏‌گوید:
زیل که‌ران ره‌وشه‌ن، زیل که‌ران ره‌وشه‌ن‏
یاران وه خوه‌ره، زیل که‌ران ره‌وشه‌ن
سه‌رسپه‌رده بان، وه یاری وه شه‌ن
‏بسازن په‌ری ویتان یوو جه‌وشه‌ن

برگردان:
دلهایتان را روشن سازید،دلهایتان را منوّر کنید
یاران!با پرتوی خدایی، دلهایتان را منوّر سازید
و به این آیین مقدس سر بسپارید که این آیین خدایی، بسی‏ نیکوست
و برای آینده‌ی خود، پیراهنی از زره بسازید...
واژه‌ی«خوه‌ره» که در این دو بیتی آمده، عبارت از پرتوی‏ است که از سوی یزدان دادار به دل انسان می‏‌تابد و انسان به‏ حالتی دست می‏‌یازد که دانش و خداشناسی و پرهیزگاری و فرّ و شکوه ایزدی را در می‌‏یابد.
بایسته به یادآوری است که بیشتر اشعار این بانوی پارسا، ده هجایی بوده و این نوع اشعار با اشعار فولکوری کردی که‏ ترانه‏‌سرایان کرد از آن سود می‏‌جویند یکی است. لذا اشعار این بانو، در موسیقی سنتی کردی نیز همراه با تنبور خوانده‏ می‌‏شود.
منابع:
1. تاریخ ادبیات کردی، دو جلد از صدیق صفی‌‏زاده - انتشارات ناجی، بانه 1370.
2. بزرگان یارسان، صدیق صفی‏‌زاده - چاپ سوم، مؤسسه‌ی مطبوعاتی‏ عطایی، زمستان 1361.

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...

ارســـال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

 

Copyright © 2009 http://kermashan60.blogspot.com