بررسی باورها آغاز گاه پیدایی فرهنگ است. با تحول باورها به عنوان بنیادی ترین جهانبینی انسان، فرهنگ سویههای گوناگونی به خود میگیرد. شناخت فرهنگ هر ملتی بی شناخت تحولاتی که در باورهای آن قوم بوجود آمده امکان پذیر نیست. بنابراین شناخت تحولات و تطوراتی که در باورها، خرافات و موهومات یک قوم تا کنون در رخسارههای گوناگون نمود پیدا کرده، ما را در شناخت بسیاری از تحولات اجتماعی، اعتقادی، سیاسی و فکری ایران زمین یاری خواهد نمود. عقاید و باور داشتهای هر قومی با توجه به شیوهی زندگی در عمق فکر و ذهن آن قوم ریشه دارد و هنگامی با دید باز و تفکری ژرف به مفهوم این اعتقادات توجه داشته باشیم، در خواهیم یافت که در هر کدام از آن باورهای ویژه، دستوری بهداشتی، اخلاقی و انسانی بسیار مفید نهفته است که رعایت کردن آنها نه تنها مفید و لازمهی زندگی میباشد بلکه در نهایت در راستای رهنمود دادن به مردمی خواهد بود که به این باورها معتقدند حتی در افراطیترین این دستورات راز و رمزی پنهان است که به علت فراموشی فلسفهی وجودی آن آداب، معمولا آنها را خرافات مینامند.
آنچه در اجتماعات کنونی به عنوان خرافات و موهومات به چشم میخورد جلوههایی از اندیشهها و روش های نیاکان ارجمند ماست که ریشهیابی و تحلیل این باورها که در زمانهای دراز، دگرگونیها به خود گرفته، در اثر پیشرفت روز افزون بشر به دست فراموشی سپرده شده است. خیلی از این باورها نشان دهندهی عدم شناخت بشر اولیه از محیط و طبیعت اطرافش بوده است که امروزه به سبب بالا رفتن علم و آگاهیاش به صورت پندار و خرافه در آمده، ولی به عنوان گنجینههای مسیر تکاملی و پیشرفت اندیشهی بشری، بایستی به ثبت رسانده شود.
پارهای از این باورها مثل دخیل بستن و درمان خواهی از درختان، دارای ریشههای مردم شناسی هستند. سوگند به «خورشید نازنده » که در زبان کردی « وه خوهر نازار » بیان میشود اشاره به آیین مهرپرستی است. در این جستار به ریشهیابی و تحلیل چند باور کردی میپردازیم.
1- درخت:
آب و درخت از دیر باز در ایران مقدس و دارای ارج بوده است. در نقشهای مختلف تاریخی ایران، نقش درختزندگی، یکی از مظاهر مذهبی بود که از دورانهای پیش از تاریخ تا پس از دوران ساسانیان همواره زینت گر اشیای نقشدار بوده است.
گیاه و سبزه و درخت از دیرباز در میان کردها، حالتی تقدس آمیز داشته است. وجود نظر گاهها و درختان نظرکرده در روستاها و مناطق عشایری غرب کشور نشان دهندهی اعتقاداتی است که از صمیم قلب برخاسته و به آن پایبند میباشند. چنانکه آرزو و مراد خود را با درختی که آن را « نظر کرده » میخوانند در میان میگذارند و سپس پارچهی سبزی را بر شاخهی آن بسته و در انتظار بر آورده شدن حاجت خود مینشینند. البته در بیشتر تمدنها دربارهی درخت، اعتقادات مذهبی رواج دارد و مردم عبادتشان میکنند. به اعتقاد یونانیان دریادها(daryade) یعنی رب النوعی nimpne که در جنگلها میزید و موکل درختان و نگهبان بیشه زاران است، در درخت سکنی دارد و « مقدر چنین بوده که اقامت گاه ثابت این الههگاه ظریف، زیر پوست درختان جنگلی باشد » در قرون وسطی باور داشتند که درخت منزل پریان است و از این رو در نزدیکی هر روستا « درخت پراین » یافت میشود که آن را با تاج گل میآراستند و دختران جوانسال روستا دورش به رقص و پایکوبی میپرداختند. « تایو» (taive ) درختی است که در نزد عشایر غرب کشور بویژه کلهر، مقدس است و اعتقاد دارند که عصای دست چوپان اگر از جنس این درخت باشد مبارک است و باعث خیر و برکت میشود از چوب این درخت به اشکال کوچک، نقش و نگاری بر آن درست میکنند و به گردن احشام میاندازند.
2- مهره:
استفاده از مهرهی آبی در بین عشایر و روستائیان غرب کشور برای دفع چشم زخم رایج است آنها حتی به لباس بچهها و پیشانی گاو و گوسفند و بز میآویزند. در کتاب « رمزهای زنده جان » یاقوت کبود نماد پهناوری آسمان نیلگون است. در یونان باستان یاقوت کبود شفای درد چشم است و در مشرق زمین قدر و قیمت یافته زیرا میپندارند که طلسمی است ضد « چشم زخم »، یاقوت کبود گوهر زحل است و بدین جهت از اثرات سوء آن سیاره که عبارتند از: باد مفاصل ( رماتیسم ) و عرق النساء و صرع و غیره جلوگیری میکند.
تابش و درخش نیلگون این گوهر صلح و آرامش میآورد و خشم و کینه را فرو مینشاند. در قرون وسطی یاقوت کبود نگین انگشتری اسقفان بود که آن را در دست راست خود میکردند. یاقوت کبود که گوهر عدل الهی است نماد وفاداری و مناسبات و صلح خواهی است.
داشتن مهرهی خاص از زمانهای بسیار قدیم در ایران باستان معمول بوده و فردوسی در شاهنامه اشاراتی در این باره دارد. از جمله در داستان « کشته شدن سهراب به دست رستم » چنین میگوید:
« کنون بند بگشای از جوشنم
برهنه ببین این تن روشنم
چو برخاست آواز کوس از درم
بیامد پر از خون دو مادرم
همی جانش از رفتن من بخست
یکی مهره بر بازوی من ببست
مرا گفت کاین از پدر یادگار
بدار و ببین تا کی آید بکار »
شاهنامه 2/504
فردوسی در جای دیگر « در باز آمدن بیژن با گستهم » چنین میگوید:
بفرمود پس شاه آزرم جوی
که آرند گستهم را نزد اوی
دریغ آمد او را سپهبد به مرگ
که سندان کین بود سرش زیر ترگ
ز همشنگ و طهمورث و جمشید
یکی مهره بد خستگان را امید
رسیده به میراث نزدیک شاه
به بازوش بودی همه سال و ماه
ابر بازوی گستهم بر ببست
بمالید بر خسگی هاش دست
شاهنامه 5/1270
مهرهی گهواره:
در قدیم مهره ی کبود یا نظر قربانی را برای دفع چشم زخمک بر بالای گهواره آویخته اند چنانکه صائب تبریزی در بیتی می گوید:نونیاز عشق چون فرهاد و مجنون نیستم
بود از سنگ ملامت مهره ی گهوارهام
مهره ی گیس بند:
مهرهای باشد که به گیسوی اطفال بندند برای محافظت از چشم بد:
به دکان او مهرهی کیس بند
فرو ریخته بهر دفع گزند
میرزا طاهر وحید به نقل از لغت نامه ی دهخدا
3- دایره کشیدن:
در بسیاری از مناطق کرد نشین حوالی ( کرمانشاه ، ایلام )، اطراف بستر زائو را خطی دایره ای می کشند این خط حضرت داوود است. به خاطر آنکه زائو از شر بلایا و نظر بد به دور باشد و هنوز به زبان آوردن « کڕداوو » در زبان عموم کردهای کرمانشاهی رایج است.
جمله « کڕداوو وه ده ورد بوود » یعنی خط حضرت داوود به دورت باشد. هنگامی که کسی قصد سفر داشته باشد یا هنگامی که کسی در مورد بیماری لاعلاجی سخن میگوید، این جمله را تکرار میکنند و اعتقاد دارند که با تکرار این جمله خود و مخاطب سخنش، از آن بیماری محفوظ خواهند بود. اسطورهشناس معروف «میرچا الیاده » میگوید: « دایره ساختن و دایره زدن ایمنی بخش است و مانع از هجوم ارواح خبیثه میشود ».
نمونههایی از فضای قدسی دایره را میتوانیم در هنگام برداشت محصول در بین کشاورزان غرب کشور مشاهده کنیم، آنها وقتی گندم و جو کوبیده شده را بوسیلهی باد پاک میکنند، محصول پاک شده را به صورت فلهای به حالت دایره در میآورند که در اصطلاح محلی به آن « ماسیه » میگویند، سپس دور ماسیه را خط میکشند و قبل از اینکه محصول پاک شده را در گونی بریزند، نوعی نان به نام « گرده» از شیر، آرد و زرد چوبه تهیه میکنند و با اطرافیان میخورند و بر این باورند که با این کار برکت محصول افزایش مییابد.
1- دایره و رقص مدور(cupi):
چوپی نوعی رقص کردی است که به صورت کردی همرا با ساز و دهل برگزار میشود. رهبری رقص را « سرچوپی کش » به عهده دارد که در یک دست دستمال و دست دیگرش به دست دیگر رقصندگان وصل است و با حالتی دوران میچرخند. « ماری شیمیل» در کتاب « شکوه شمس » در مورد مولانا شاعر بزرگ صوفی و پیشوای درویشان چرخ زن چنین میگوید:
با نه پدر در هر فلک یک چند دوران کردهام
با اختران در برج ها من سالها گردیدهام
رقص دورانی یا چرخشی این مسلمانان دیندار از رمزگرایی کیهان سود برده و تقلیدی است از گردش دوازده سیاره پیرامون خورشید ، آنان بر محور خویش میچرخند به صور فلکی یا صور کواکب و در عین حال همهی گروه دور درویشی که در مرکز میرقصد و نمودگار خورشید است، میچرخند .
2- دایره و اشیاء زینتی:
اشیاء زینتی دایرهمانند، از قبیل : دستاورنجن ، کمربند ، حلقه ، توق و گردنبند در تمام تمدنها علاوه بر آنکه باعث زیب و زینت آدمی از دوران ماقبل تاریخ بودهاند، به عوان طلسمی که خواص جادویی داشته مورد استفاده واقع شدهاند. حتی در هنگام مرگ با همین اشیاء مردگان را دفن کرده اند.
3– دایره و معماری:
کنگرههای برج و بارو و ارگ حصار و خندق که به صورت دایره وار میباشند، با برگزاری آیینهای هزیمت دیوان و اهریمنان و دفع بیماریهای واگیر ساخته شدهاند. هر چند کنش اساسی آنها حفاظت است زیرا ذهنیت جادویی مردم تمدنهای پیشین، دایره را عامل حفاظت و نگهداری دانستهاند. به همین خاطر بسیاری از شهرها بر طبق الگویی دایرهای بنیان شدهاند مثلا شهر رم که دو قطر آن را به چهار بخش تقسیم می کنند و به چهار دروازه منتهی میشود و طرح شهر بغداد نیز که در سال 145 هجری ساخته شده، مدور است. برای آنکه نماد جهان باشد .
استاد دکتر شفیعی کدکنی در کتاب گزیدهی غزلیات شمس دربارهی بغداد از نظر مولانا چنین میگوید : بغداد از نظر مولانا رمز مرکزیت و شهر بزرگ ( ام البلاد ) جامعهی اسلامی است و مولانا هر جا بخواهد از شهری که دارای دیدنیها و خوشیهای بسیار است سخن بگوید، بغداد را مثال می زند.
4- تقدس آب چشمه:
در ایران بخصوص در مناطق کردنشین چشمهها مقدس هستند و گاه برخی از چشمه ها ازاحترام ویژهای برخورداند . قصههای عامیانهی بسیاری دربارهی چشمه سارها و پریان نیکوکار این چشمه ها هنوز بر سر زبانهاست که نشانی کهن از ایزد بانوی ایران زمین « آناهیتا » دارند. از این رو اگر امروزه شمار زیادی از بناها و پله در ایران که بسیاری از آنها بازماندههای بناهای کهن هستند و به نامهای قلعهی دختر ، برج دختر و پل دختر میباشند . اثر از نام این ایزدبانوی آبها و چشمه سارها دارد و باید آن را نشانهی جایگاه والای این ایزد بانوی اساطیری در باورهای مردم این مرز وبوم دانست حتی دایرهی نفوذ این ایزد بانو را در ادبیات بویژه در شعر فارسی میتوانیم ببینیم. در شعر فارسی بارها از ناهید ( زهره) به عنوان نمادی برای موسیقی نام برده میشود. به عنوان نمونه حافظ چنین میگوید:
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
آداب کهن طلب باران که در بعضی از روستاها بر جای است و سفرهی دختر شاه پریان که هنوز مرسوم است نشانهای از فدیهای است که به آناهیتا اهدا میشده است.
5– سوگند به خورشید نازنده ( وه ئی خوهر نازاره ):
یکی از سوگندهای رایج در میان مردم این ناحیه برای اثبات صداقت و راستی در گفتار خود، سوگند به خورشید نازنده است. ( وه ئی خوهر نازاره قهسهم ) که رگههایی از آیین « مهری » را در این سوگند میتوانیم ببینیم. « مهر» به عنوان فرشته و ایزد راستی و پیروزی از زمانهای بسیار کهن مورد ستایش و احترام اقوام آریایی بوده است، در اسناد مکتوب ایران باستان، اشارات متعددی مبنی بر نیایش مهر وجود دارد.
شاهان هخامنشی از جمله: اردشیر دوم و اردشیر سوم در کتیبهی خود « مهر» را ستودهاند و در اوستا نیز در قسمتی از « یشتها » ( مهریشت ) به نام اوست. در دورهی ساسانیان نیز این ایزد که ناظر بر « عهد و پیمان» است و « نظم و راستی » را مییاید، اهمیت ویژه و جایگاه خاصی در اعتقادات و باورهای ایرانیان داشته است بطوریکه در نقش برجستهای در تاقبستان که مراسم تاجگذاری اردشید دوم ( 383-379م) از دست اهورا را نشان میدهد، مهر را میبینیم که ناظر بر این صحنه است. در این نقش، مهر در حالیکه تاجی از اشعهی خورشید بر سر و شاخهای « برسم » در دست دارد، دیده میشود. در زبان فارسی امروزی از واژهی مهر مفاهیم و معانی مختلفی از جمله: خورشید، عهد و پیمان و نیز دلبستگی و محبت استفاد میشود.نام هفتمین ماه شمسی هم مهر است و از آنجا که در ایران باستان هر یک از روزهای ماه به نام ایزدی خوانده میشود، شانزدهمین روز هر ماه به نام « ایزد مهر » بود و از این رو شانزدهمین روز از ماه مهر یا مهرروز، «مهرگان » خوانده میشد و جشن مهرگان برپا میکردند. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه در این خصوص چنین میگوید: « گویند مهر که اسم خورشید است ، در چنین روزی ظاهر شد و به همین مناسبت این روز را بدو منسوب کردهاند. پادشاهان در این جشن تاجی که به شکل خورشید و در آن دایرهی چرخ مانند نسب بود به سر می گذاشتند ».
پی نوشت :
1- باقری ، دکتر مهری ، دین های ایرانی پیش از اسلام ، دانشگاه تبریز ، 1376
2- بیرونی ، ابوریحان، آثار الباقیه ....، ترجمه ِ دکتر اکبر داناسرشت ، تهران ، 1363
3- پرنیان ، موسی، فرهنگ عامه ی کرد کرمانشاه ، چشمه ی هنر ودانش کرمانشاه ، 1379
4- پیربایار، ژان، رمز پردازی در آتش ، ترجمه جلال ستاری ، نشر مرکز ، تهران ، 1376
5- دوبوکور ، مونیک، رمزهای زنده ی جان ، ترجمه ِ جلال ستاری ، نشر مرکز تهران ، 1373
6- دهخدا، عل اکبر ، لغت نامه
7- شفیعی کدکنی ، دکتر محمد رضا ، گزیده ی غلیات شمس ، شرکت کتابهای جیبی ، تهران ، 1376
8- شمس ، صادق ، نگاهی به فرهنگ مردم کرمانشاه ، فکر نو ، تهران ، 1377
9- گویری ، سوزان ، آناهیتا در اسطوره های ایرانی ، جمال الحق ، تهران ، 1372
10- ماری شیمیل، ان، شکوه شمس ، ترجمه ی حسن لاهوتی ، شرکت انتشارات علمی فرهنگی ، تهران ،1367
منبع: سایت بلوط
آنچه در اجتماعات کنونی به عنوان خرافات و موهومات به چشم میخورد جلوههایی از اندیشهها و روش های نیاکان ارجمند ماست که ریشهیابی و تحلیل این باورها که در زمانهای دراز، دگرگونیها به خود گرفته، در اثر پیشرفت روز افزون بشر به دست فراموشی سپرده شده است. خیلی از این باورها نشان دهندهی عدم شناخت بشر اولیه از محیط و طبیعت اطرافش بوده است که امروزه به سبب بالا رفتن علم و آگاهیاش به صورت پندار و خرافه در آمده، ولی به عنوان گنجینههای مسیر تکاملی و پیشرفت اندیشهی بشری، بایستی به ثبت رسانده شود.
پارهای از این باورها مثل دخیل بستن و درمان خواهی از درختان، دارای ریشههای مردم شناسی هستند. سوگند به «خورشید نازنده » که در زبان کردی « وه خوهر نازار » بیان میشود اشاره به آیین مهرپرستی است. در این جستار به ریشهیابی و تحلیل چند باور کردی میپردازیم.
1- درخت:
آب و درخت از دیر باز در ایران مقدس و دارای ارج بوده است. در نقشهای مختلف تاریخی ایران، نقش درختزندگی، یکی از مظاهر مذهبی بود که از دورانهای پیش از تاریخ تا پس از دوران ساسانیان همواره زینت گر اشیای نقشدار بوده است.
گیاه و سبزه و درخت از دیرباز در میان کردها، حالتی تقدس آمیز داشته است. وجود نظر گاهها و درختان نظرکرده در روستاها و مناطق عشایری غرب کشور نشان دهندهی اعتقاداتی است که از صمیم قلب برخاسته و به آن پایبند میباشند. چنانکه آرزو و مراد خود را با درختی که آن را « نظر کرده » میخوانند در میان میگذارند و سپس پارچهی سبزی را بر شاخهی آن بسته و در انتظار بر آورده شدن حاجت خود مینشینند. البته در بیشتر تمدنها دربارهی درخت، اعتقادات مذهبی رواج دارد و مردم عبادتشان میکنند. به اعتقاد یونانیان دریادها(daryade) یعنی رب النوعی nimpne که در جنگلها میزید و موکل درختان و نگهبان بیشه زاران است، در درخت سکنی دارد و « مقدر چنین بوده که اقامت گاه ثابت این الههگاه ظریف، زیر پوست درختان جنگلی باشد » در قرون وسطی باور داشتند که درخت منزل پریان است و از این رو در نزدیکی هر روستا « درخت پراین » یافت میشود که آن را با تاج گل میآراستند و دختران جوانسال روستا دورش به رقص و پایکوبی میپرداختند. « تایو» (taive ) درختی است که در نزد عشایر غرب کشور بویژه کلهر، مقدس است و اعتقاد دارند که عصای دست چوپان اگر از جنس این درخت باشد مبارک است و باعث خیر و برکت میشود از چوب این درخت به اشکال کوچک، نقش و نگاری بر آن درست میکنند و به گردن احشام میاندازند.
2- مهره:
استفاده از مهرهی آبی در بین عشایر و روستائیان غرب کشور برای دفع چشم زخم رایج است آنها حتی به لباس بچهها و پیشانی گاو و گوسفند و بز میآویزند. در کتاب « رمزهای زنده جان » یاقوت کبود نماد پهناوری آسمان نیلگون است. در یونان باستان یاقوت کبود شفای درد چشم است و در مشرق زمین قدر و قیمت یافته زیرا میپندارند که طلسمی است ضد « چشم زخم »، یاقوت کبود گوهر زحل است و بدین جهت از اثرات سوء آن سیاره که عبارتند از: باد مفاصل ( رماتیسم ) و عرق النساء و صرع و غیره جلوگیری میکند.
تابش و درخش نیلگون این گوهر صلح و آرامش میآورد و خشم و کینه را فرو مینشاند. در قرون وسطی یاقوت کبود نگین انگشتری اسقفان بود که آن را در دست راست خود میکردند. یاقوت کبود که گوهر عدل الهی است نماد وفاداری و مناسبات و صلح خواهی است.
داشتن مهرهی خاص از زمانهای بسیار قدیم در ایران باستان معمول بوده و فردوسی در شاهنامه اشاراتی در این باره دارد. از جمله در داستان « کشته شدن سهراب به دست رستم » چنین میگوید:
« کنون بند بگشای از جوشنم
برهنه ببین این تن روشنم
چو برخاست آواز کوس از درم
بیامد پر از خون دو مادرم
همی جانش از رفتن من بخست
یکی مهره بر بازوی من ببست
مرا گفت کاین از پدر یادگار
بدار و ببین تا کی آید بکار »
شاهنامه 2/504
فردوسی در جای دیگر « در باز آمدن بیژن با گستهم » چنین میگوید:
بفرمود پس شاه آزرم جوی
که آرند گستهم را نزد اوی
دریغ آمد او را سپهبد به مرگ
که سندان کین بود سرش زیر ترگ
ز همشنگ و طهمورث و جمشید
یکی مهره بد خستگان را امید
رسیده به میراث نزدیک شاه
به بازوش بودی همه سال و ماه
ابر بازوی گستهم بر ببست
بمالید بر خسگی هاش دست
شاهنامه 5/1270
مهرهی گهواره:
در قدیم مهره ی کبود یا نظر قربانی را برای دفع چشم زخمک بر بالای گهواره آویخته اند چنانکه صائب تبریزی در بیتی می گوید:نونیاز عشق چون فرهاد و مجنون نیستم
بود از سنگ ملامت مهره ی گهوارهام
مهره ی گیس بند:
مهرهای باشد که به گیسوی اطفال بندند برای محافظت از چشم بد:
به دکان او مهرهی کیس بند
فرو ریخته بهر دفع گزند
میرزا طاهر وحید به نقل از لغت نامه ی دهخدا
3- دایره کشیدن:
در بسیاری از مناطق کرد نشین حوالی ( کرمانشاه ، ایلام )، اطراف بستر زائو را خطی دایره ای می کشند این خط حضرت داوود است. به خاطر آنکه زائو از شر بلایا و نظر بد به دور باشد و هنوز به زبان آوردن « کڕداوو » در زبان عموم کردهای کرمانشاهی رایج است.
جمله « کڕداوو وه ده ورد بوود » یعنی خط حضرت داوود به دورت باشد. هنگامی که کسی قصد سفر داشته باشد یا هنگامی که کسی در مورد بیماری لاعلاجی سخن میگوید، این جمله را تکرار میکنند و اعتقاد دارند که با تکرار این جمله خود و مخاطب سخنش، از آن بیماری محفوظ خواهند بود. اسطورهشناس معروف «میرچا الیاده » میگوید: « دایره ساختن و دایره زدن ایمنی بخش است و مانع از هجوم ارواح خبیثه میشود ».
نمونههایی از فضای قدسی دایره را میتوانیم در هنگام برداشت محصول در بین کشاورزان غرب کشور مشاهده کنیم، آنها وقتی گندم و جو کوبیده شده را بوسیلهی باد پاک میکنند، محصول پاک شده را به صورت فلهای به حالت دایره در میآورند که در اصطلاح محلی به آن « ماسیه » میگویند، سپس دور ماسیه را خط میکشند و قبل از اینکه محصول پاک شده را در گونی بریزند، نوعی نان به نام « گرده» از شیر، آرد و زرد چوبه تهیه میکنند و با اطرافیان میخورند و بر این باورند که با این کار برکت محصول افزایش مییابد.
1- دایره و رقص مدور(cupi):
چوپی نوعی رقص کردی است که به صورت کردی همرا با ساز و دهل برگزار میشود. رهبری رقص را « سرچوپی کش » به عهده دارد که در یک دست دستمال و دست دیگرش به دست دیگر رقصندگان وصل است و با حالتی دوران میچرخند. « ماری شیمیل» در کتاب « شکوه شمس » در مورد مولانا شاعر بزرگ صوفی و پیشوای درویشان چرخ زن چنین میگوید:
با نه پدر در هر فلک یک چند دوران کردهام
با اختران در برج ها من سالها گردیدهام
رقص دورانی یا چرخشی این مسلمانان دیندار از رمزگرایی کیهان سود برده و تقلیدی است از گردش دوازده سیاره پیرامون خورشید ، آنان بر محور خویش میچرخند به صور فلکی یا صور کواکب و در عین حال همهی گروه دور درویشی که در مرکز میرقصد و نمودگار خورشید است، میچرخند .
2- دایره و اشیاء زینتی:
اشیاء زینتی دایرهمانند، از قبیل : دستاورنجن ، کمربند ، حلقه ، توق و گردنبند در تمام تمدنها علاوه بر آنکه باعث زیب و زینت آدمی از دوران ماقبل تاریخ بودهاند، به عوان طلسمی که خواص جادویی داشته مورد استفاده واقع شدهاند. حتی در هنگام مرگ با همین اشیاء مردگان را دفن کرده اند.
3– دایره و معماری:
کنگرههای برج و بارو و ارگ حصار و خندق که به صورت دایره وار میباشند، با برگزاری آیینهای هزیمت دیوان و اهریمنان و دفع بیماریهای واگیر ساخته شدهاند. هر چند کنش اساسی آنها حفاظت است زیرا ذهنیت جادویی مردم تمدنهای پیشین، دایره را عامل حفاظت و نگهداری دانستهاند. به همین خاطر بسیاری از شهرها بر طبق الگویی دایرهای بنیان شدهاند مثلا شهر رم که دو قطر آن را به چهار بخش تقسیم می کنند و به چهار دروازه منتهی میشود و طرح شهر بغداد نیز که در سال 145 هجری ساخته شده، مدور است. برای آنکه نماد جهان باشد .
استاد دکتر شفیعی کدکنی در کتاب گزیدهی غزلیات شمس دربارهی بغداد از نظر مولانا چنین میگوید : بغداد از نظر مولانا رمز مرکزیت و شهر بزرگ ( ام البلاد ) جامعهی اسلامی است و مولانا هر جا بخواهد از شهری که دارای دیدنیها و خوشیهای بسیار است سخن بگوید، بغداد را مثال می زند.
4- تقدس آب چشمه:
در ایران بخصوص در مناطق کردنشین چشمهها مقدس هستند و گاه برخی از چشمه ها ازاحترام ویژهای برخورداند . قصههای عامیانهی بسیاری دربارهی چشمه سارها و پریان نیکوکار این چشمه ها هنوز بر سر زبانهاست که نشانی کهن از ایزد بانوی ایران زمین « آناهیتا » دارند. از این رو اگر امروزه شمار زیادی از بناها و پله در ایران که بسیاری از آنها بازماندههای بناهای کهن هستند و به نامهای قلعهی دختر ، برج دختر و پل دختر میباشند . اثر از نام این ایزدبانوی آبها و چشمه سارها دارد و باید آن را نشانهی جایگاه والای این ایزد بانوی اساطیری در باورهای مردم این مرز وبوم دانست حتی دایرهی نفوذ این ایزد بانو را در ادبیات بویژه در شعر فارسی میتوانیم ببینیم. در شعر فارسی بارها از ناهید ( زهره) به عنوان نمادی برای موسیقی نام برده میشود. به عنوان نمونه حافظ چنین میگوید:
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
آداب کهن طلب باران که در بعضی از روستاها بر جای است و سفرهی دختر شاه پریان که هنوز مرسوم است نشانهای از فدیهای است که به آناهیتا اهدا میشده است.
5– سوگند به خورشید نازنده ( وه ئی خوهر نازاره ):
یکی از سوگندهای رایج در میان مردم این ناحیه برای اثبات صداقت و راستی در گفتار خود، سوگند به خورشید نازنده است. ( وه ئی خوهر نازاره قهسهم ) که رگههایی از آیین « مهری » را در این سوگند میتوانیم ببینیم. « مهر» به عنوان فرشته و ایزد راستی و پیروزی از زمانهای بسیار کهن مورد ستایش و احترام اقوام آریایی بوده است، در اسناد مکتوب ایران باستان، اشارات متعددی مبنی بر نیایش مهر وجود دارد.
شاهان هخامنشی از جمله: اردشیر دوم و اردشیر سوم در کتیبهی خود « مهر» را ستودهاند و در اوستا نیز در قسمتی از « یشتها » ( مهریشت ) به نام اوست. در دورهی ساسانیان نیز این ایزد که ناظر بر « عهد و پیمان» است و « نظم و راستی » را مییاید، اهمیت ویژه و جایگاه خاصی در اعتقادات و باورهای ایرانیان داشته است بطوریکه در نقش برجستهای در تاقبستان که مراسم تاجگذاری اردشید دوم ( 383-379م) از دست اهورا را نشان میدهد، مهر را میبینیم که ناظر بر این صحنه است. در این نقش، مهر در حالیکه تاجی از اشعهی خورشید بر سر و شاخهای « برسم » در دست دارد، دیده میشود. در زبان فارسی امروزی از واژهی مهر مفاهیم و معانی مختلفی از جمله: خورشید، عهد و پیمان و نیز دلبستگی و محبت استفاد میشود.نام هفتمین ماه شمسی هم مهر است و از آنجا که در ایران باستان هر یک از روزهای ماه به نام ایزدی خوانده میشود، شانزدهمین روز هر ماه به نام « ایزد مهر » بود و از این رو شانزدهمین روز از ماه مهر یا مهرروز، «مهرگان » خوانده میشد و جشن مهرگان برپا میکردند. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه در این خصوص چنین میگوید: « گویند مهر که اسم خورشید است ، در چنین روزی ظاهر شد و به همین مناسبت این روز را بدو منسوب کردهاند. پادشاهان در این جشن تاجی که به شکل خورشید و در آن دایرهی چرخ مانند نسب بود به سر می گذاشتند ».
پی نوشت :
1- باقری ، دکتر مهری ، دین های ایرانی پیش از اسلام ، دانشگاه تبریز ، 1376
2- بیرونی ، ابوریحان، آثار الباقیه ....، ترجمه ِ دکتر اکبر داناسرشت ، تهران ، 1363
3- پرنیان ، موسی، فرهنگ عامه ی کرد کرمانشاه ، چشمه ی هنر ودانش کرمانشاه ، 1379
4- پیربایار، ژان، رمز پردازی در آتش ، ترجمه جلال ستاری ، نشر مرکز ، تهران ، 1376
5- دوبوکور ، مونیک، رمزهای زنده ی جان ، ترجمه ِ جلال ستاری ، نشر مرکز تهران ، 1373
6- دهخدا، عل اکبر ، لغت نامه
7- شفیعی کدکنی ، دکتر محمد رضا ، گزیده ی غلیات شمس ، شرکت کتابهای جیبی ، تهران ، 1376
8- شمس ، صادق ، نگاهی به فرهنگ مردم کرمانشاه ، فکر نو ، تهران ، 1377
9- گویری ، سوزان ، آناهیتا در اسطوره های ایرانی ، جمال الحق ، تهران ، 1372
10- ماری شیمیل، ان، شکوه شمس ، ترجمه ی حسن لاهوتی ، شرکت انتشارات علمی فرهنگی ، تهران ،1367
منبع: سایت بلوط
ارســـال به:
0 نظرات:
ارسال یک نظر