مهمترين منبعی كه ما را به اين نگرش رهنمون ميكند و داوری بیطرفانه دارد، شاهنامهی فردوسی اثر جاودانهی حكيم فردوسی است . فردوسی همانگونه كه بارها تاكيد میكند منابع خود را يا از دفتر روايت میكند يا به نقل از خردمندان دوران باستان .
بنا به روايت فردوسی، كردها پيشينهای اسطورهای و فرا تاريخی دارند يعنی پيش از آن كه سپيده دم تاريخ بردمد، كردها در جغرافيای بزرگ ايران سكونت داشتهاند و درگير رويدادهای فرا تاريخی بودهاند. داستان ضحاك داستانی اسطورهای و فراتاريخی است و در قلمرو عصر اساطيری ايران میگنجد. در اين داستان است كه برای نخستين بار به هستی تاريخی كردها اشاره میرود و آن زمانی است كه به فرمان ضحاك ستمپيشه، جوانان ايران را دستگير میكنند كه مغز سر آنان ( يعنی مراكز انديشه ) را به خورد ماران دوش ضحاك بدهند. جوانانی كه دستگير میشوند جز جوانان كرد كسی ديگر نيست . همين موضوع نشان میدهد كه ضحاك ( آستياك - آژی دهاك ) قلمرو سلطنت شومش در يكی از شهرهای كردنشين بوده است و بنا بر روايات محلی و سينه به سينه گويا همين شهر ( كرند ) بوده است كه از قضا پيشينهای فراتاريخی دارد و بنا به روايتی نام آن در كتاب مقدس ( اوستا ) آمده است. امروزه در سرودههای باستانی كه برجا مانده است و پيران ( آيين يارسان ) - اهل حق - با نوای تنبور مینوازند از " كاوه " سخن ميرود. مردم كرد پيرو آيين يارسان هم اكنون به " قفل كاوه " سوگند ميخورند . از ميان جوانان كرد كه دستگير میشوند، آشپزهای ضحاك كه جانب مردم را دارند هر ماه سی تن از آنان را مخفيانه نجات مي دهند و به كوهستان میفرستند و بدين ترتيب تاريخ اسطورهای مردم كرد شكل میگيرد . همين جوانان رها شده و به كوهستان گريخته، بعدها به ياری فريدون میشتابند و همراه با قيام كاوهی آهنگر بساط شوم سلطنت ضحاك را بر میچينند:
از اين گونه هر ماهيان سی جوان
از ايشان همی يافتندی روان
كنون كرد از آن تخمه دارد نژاد
كه ز آباد نايد به دل برش ياد
فردوسی در روايت تاريخی زندگی اردشير شاه، در دونوبت به زندگی تاريخی كردها اشاره میكند و نشان ميدهد كه كردها هستی تاريخی يافته و پا به آستانهی تاريخ نهادهاند.
منصور یاقوتی
ارســـال به:
0 نظرات:
ارسال یک نظر