نوشتهی دکتر فاروق صفیزاده
تهیه و تنظیم: وبلاگ کرماشان
فرهنگ عامیانهی هر قوم، بارزترین و بهترین نشانهی شناسایی ویژگیهای آن قوم است. در این گفتار مختصر، با نگاهی به فرهنگ کردی، یکی از ترانههای باستانی را بررسی میکنیم.
ترانههای کردی شامل دو مصراع و هر مصراع مرکب از ده هجاست. از لحاظ قافیه، حروف آخر دو مصراع یکسان و اغلب تابع قوانین قافیه در زبان فارسی و عربی است، ولی چون با میزان عروضی سنجیده نمیشود، ناگزیر برای سنجش شعر باید شمارهی هجاها و بلندی یا کوتاهی آخرین هجای مصراع را در نظر گرفت.
ترانهی کردی، کهنترین بخش ادب فولکور در ادبیات کردی است. بیشتر ترانههای باستانی کردی شامل اشعار ده هجایی است. اشعار ده هجایی که کلیهی متون ادیان باستانی ایران با آن سروده شده، از زمانهای بسیار کهن رایج بوده است. در زبان پهلوی، چه در آثار مانوی و چه در آثار اشکانی و ساسانی، شعر هجایی دیده میشود. در گاتها نیز میتوان شعرهایی یازده و دوازده و چهارده و شانزده و نوزده هجایی یافت. در یشتها وزن شعری اغلب هشت آهنگی است و در میان آنها شعرهای ده هجایی و دوازده هجایی نیز دیده میشود.
در گویشهای زبان کردی، که از گویشهای کهن ایران به شمار میرود، اشعار ده هجایی بخش اصلی ادبیات کردی را تشکیل میدهد و تمام منظومهها و داستانهای عشقی و رزمی و عرفانی ایرانی مانند: شاهنامه، خسرو و شیرین، شیرین و فرهاد، نادرنامه و بهرام و گلاندام و... که به گویش گورانی(هورامی) و به گویشهای گوناگون کردی سروده شده است، همه ده هجایی است. این شعرها دو مصراع دارند و هر مصراع نیز به دو بخش پنج هجایی تقسیم میشود و وقف همیشه پس از هجای پنجم یعنی در وسط هر مصرع است. پژوهشگران قدیم اسلامی از این اشعار که بر مبنای شمارهی هجاها سروده شده است، با نام فهلویات یاد کردهاند.
شمس قیس رازی در کتاب "المعجم فی معاییر اشعار العجم" که در آغاز سدهی هفتم هجری به رشتهی تحریر درآمده است میگوید: «خوشترین اوزان، فهولیات است که ملحونات آن را اورامنان خوانند.» اورامن یا اورامنان(هورامان)نمودار آهنگ و لحن مردم سرزمین اورامان(هوارمان) کردستان است که گویش آن را به نام«گورانی»(گیرانی) خوانند.
نامهی سرانجام(کتاب مقدس یارسانیان)که دربرگیرندهی سرودههای دینی است، به شکل ده هجایی به گویش گورانی سروده شده است.
در کردی به ترانه «گورانی» میگویند. واژهی گورانی منتسب به گوران یکی از عشایر مهم کرد پیرو آیین پارسان میباشد. آثار منظوم گورانیان ده هجایی است و چون هر یک لحن و آهنگ ویژهای دارد، این نام در گویش کردی فراگیر شده و هر شعر عامیانهای را که با آهنگ ویژه خوانده شود،گورانی میگویند.
بخش عمدهی اوستا منظوم و شامل اشعار ده هجایی است، و همانطور که واژهێ «گورانی» در کردی برای ترانههای آمیخته با آهنگ به کار میرود، واژهی «گاته» نیز به ترانههای مذهبی آهنگنین اوستایی اطلاق میشده است. واژهی گوران از«گبران» گرفته شده که بیگانگان، زردشتیان را به این نام خواندهاند.
در میان کردها، بیش از دویست ترانهی باستانی رواج دارد که هر کدام ریشه در گذشتههای بسیار دور داشته و سینه به سینه تا به امروز رسیده است.
از میان این ترانهها، برخی ویژهی شب هستند و در روز خوانده نمیشوند، برخی نیز ویژهی روز هستند. همچنین ترانههای ویژهی کودکان و بزرگسالان و پیرمردان و زنان و کوهستان و دشت و سرچشمه، ترانهی سپیده و نیمروز و ترانههای کار و ترانههای میهنی و حماسی وجود دارد که هر کدام به مناسبتی خوانده میشود. در ترانهی کردی گفت و گوی عاشق و معشوق از هم متمایز است. برای نمونه پسر دلداده(عاشق) با پسوند(و-ه) و دختر دلیر(معشوق) با پسوند(ی- e )همدیگر را فرا میخوانند.
برای نمونه، های لێ لێ( hay le le ) ویژهی دلبر است و های لۆ لۆ [ hay lo lo ]ویژهی دلداده.
برخی از پیشوندهای آغازین ترانهها:
هاه هاه[ ha ho-ha ho ] تو تو[ taw-taw ]
جانێ جانێ[ jane-jane ]
هاهێ-هاهێ[ hahe-hahe ]
دهلێ لێ لێ[ dale le le ]
دهلا لۆ لۆ[ dala lo lo ]
وهیلۆ وهیلۆ[ waylo-waylo ]
وهیلێ-وهیلێ[ wayle-wayle ]
ترانهی باستانی هوره (hora):
این ترانه، کهنترین گونهی ترانهی کردی است که از زمانهای بسیار دور به یادگار مانده است. این ترانه، ویژه ستایش اهورامزدا بوده و کردها آن را هنگام ستایش یزدان و یا مرگ عزیزی یا روی دادن پیشامدی ناگوار، میخواندند و «هورهسرایی» میکردند. واژهی«هوره»از«آهوره»گرفته شده است و خواندن این آواز بدین شیوه است که با گذشت چند لحظه، یک جملهی کوتاه با آوازی حزین خوانده میشود و بیشتر در مناطق گوران، سنجانی، قلخانی و کلهر(از عشیرهی کردها) کاربرد دارد. لالایی مادران که امروزه در میان ایرانیان رواج فراوانی دارد، از آواز هوره گرفته شده است. زنان مشک زن و زنانی که احشام را میدوشند، هورهای ویژه سر میدهند که هورهی مشکزنی یا شیردوشی نام دارد.
با پیدایش تصوف در کردستان، درویشان قادریه هوره را با جذبه و گریه و مویه میخوانند که به آن سوز( soz ) گفته میشود.
آواز هوره بدون همراهی آلات موسیقی و تنها به وسیلهی فرد هورهخوان(هوورهچڕ horacirr) به شیوهای خاص خوانده میشود. خواندن هوره و ادای آهنگین آن به وسیلهی هورهخوان به گونهای است که در مقایسه با دیگر آوازهای فولکوریک کردی بدون آهنگ و ریتم، تند و مهیج است و میتوان گفت که هوره آوازی است که نه غناست و نه نوحه و ماتمسرایی.
کرد هورهخان، غمگینانه ناله سر میدهد. او هنگامی که از ریا و نفاق و کذب انسانها به تنگ میآید، به هوره پناه میبرد و درد درونش را با نوایی برآمده از دل سر میدهد و از این رهگذر در پی گفتن و اثبات این مطلب است که از این عالم خاکی نیست و دل در گرو جایگاهی دگر دارد.
مناطقی که هورهخوانی در آنها رواج دارد
این مناطق به سبب مرزی بودن، همواره سرگرم جنگ با مهاجمان برونمرزی بوده و در این جنگها همواره بهترین و دلیرترین مردان ایل، دوشادوش دیگر سواران میهن، بر دشمن یورش برده و چه بسا بسیاری از این دلیر مردان به شهادت رسیده و مردم نیز همیشه سوگوار این دلاوران به خون خفته بودهاند. به همین سبب در این نواحی رنگ بیشتر لباسها بویژه لباس زنان، به رنگهای تیره گرایش داشته و لباس«ماشتهی رهش»که یکی از مهمترین لباس زنان این نواحی است، گونهای پارچهی سیاه است که زنان آن را روی لباسهای محلی میپوشند.
مقامهای چهارده گانهی هوره:
1- گۆڵه خاک gola xak
2- گهڵا وه داره galla wadara
3- بالادستانی balla dastani
4- شاه حسینی şa husayni
5- ساروخانی saroxani
6- جلو شایی jilaw şayi
7- ترز tarz
8-مجنونی majnuni
9-سحری sahari
10-بارییه bariya
11-دوبالا du balla
12-غریوی qariwi
13-بان بنهیی ban banayi
14-پاوه موری pawa muri
آهنگهای هوره
هوره با حالتها و آهنگهای گونه گونی خوانده میشود.هر هورهخوان برای خود،سبک ویژهای دارد.اگرچه هر هورهخوان میتواند از سبک هورهخوانهای پیشین نیز تقلید کند،هر کدام از آنان،بویژه کسانی که چیرگی و تسلط بیشتری دارند، میکوشند که آهنگی نو و ابتکاری به نام خود ثبت کنند و سبک جدیدی را به بازار هوره عرضه نمایند.
برخی از سبکها و حالتهای هوره، بسیار آرام و باسوز ادا میشوند و برخی دیگر حالتی تندتر و ریتمی کوبندهتر دارند. دشوارترین این سبکها که نیاز به تخصص و تسلّط کافی فرد هورهخوان دارد، سبک«دوهویی»یا«دودهنگی»(دو صدایی) است. همانگونه که در موسیقی سنّتی ایرانی، آوازها در دستگاههای گونهگونی همچون شور، ماهور، چهارگانه، بیات ترک، کرد بیات، دشتی و...ادا میشود، هوره نیز چنین است. و همانگونه که در دستگاههای آواز،«مرکبخوانی»دشوارترین دستگاه است و نیاز به مهارت و تسلط کافی خواننده دارد، در هوره نیز خواندن سبک«دوهویی»،احتیاج به تسلط و مهارت هورهخوان و نفس او دارد. در حالت«یکهویی»هورهخوان یک بیت شعر را در یک آهنگ و ریتم مشخص میخواند. اما در حالت«دوهویی»، هورهخوان بدون توقف، دو بیت شعر را در دو آهنگ و ریتم گونهگون پشت سر هم ادا میکند، که این کار نیاز به تمرین و تسلط و چیرگی و توانایی و صورت و نفس فراوان خوانندهی«هوره»دارد. به همین خاطر است که مهارت و توانایی «هورهخوان»ها را در مناطق کردنشین، با نحوهی«دوهویی» خوانی آنان میسنجند.
سرودههای هوره
سرودههایی که در هوره کاربرد دارد شامل بخشهای زیر است:
الف. سرودههای حماسی: در این سرودهها، شهامت، وطندوستی، و ستایش آب و خاک و نژاد، نمایان است.
ب. سرودههای طبیعت: وصف زمین و آسمان و ستاره و دشت و چمنزار و گل در این سرودهها آمده است.
فهسڵی نهو وههار،وهختی گۆڵ گهشتهن
سهر زهوین بهرهنگ سهرای بهههشتهن
ههیمای زوسان، تهشریف نهوهردهن
نهورووز گۆڵ موژدهی وههار ئاوهردهن
وههارهن، سهوزهن، ئاوهن، سهر کاوهن
هاژهی وهفراوهن، شاخهی شهتاوهن
سهر زهوین بهرهنگ سهرای بهههشتهن
ههیمای زوسان، تهشریف نهوهردهن
نهورووز گۆڵ موژدهی وههار ئاوهردهن
وههارهن، سهوزهن، ئاوهن، سهر کاوهن
هاژهی وهفراوهن، شاخهی شهتاوهن
برگردان:
فصل نوبهار، هنگامهی سیر و گلگشت است
و زمین به رنگ صحرای بهشت درآمده است.
زمستان هنوز نرفته
که نوروز با مژدهی بهار در میرسد
بهار است و سبزه، آب است و کوهسار
و آوای برفابه و جوی و نهر جاریست.
ج. سرودههای عاشقانه: که در آن مضامین هجر و دوری و مهر و معشوق و قهر آمده است.
ئهترسم بمرم لهم دوور وڵاته - atirsim bimrim lam dur wllata
دڵ پڕله خۆزگهو ئاخ و ئاواته - dill pirr laxozga-a-u-ax-u-awata
غهریبی شاران ههربۆ من خاسه - qaribi saran har bo mn xasa
کراسم غهمه، بهرگم پهڵاسه - kirasim qama,bargim palasa
بنووسن له سهر کێلی مهزارم - binusin la sar kelli mazarim
شههیدی عهشقم، مهدهن ئازارم - sahidi''asiqim,mahan azarim
خۆزگه لهم دنیا تۆیان بایه پێم - xozga lam dinya toyan baya pem
چش! با لهو دونیا دوزهخ بایه جێم - cis! ba law dunya dozax baya jem
برگردان:
میترسم در غربت بمیرم
با غم و اندوهی که مرا دربر گرفته است.
پشمینهام از اندوه است
غریبم و رنجور.
بر سنگ مزارم بنویسید:
اینجا شهید عشق خفته است!
ای کاش که در کنارم بودی
با تو از دوزخم چه باک؟
د. سرودههای مویه: سرودههایی که در آن از نامرادی و کژ مداری روزگار ناله و شیون شده است.
ئهوجا دهر ئهچێ خهم له خهیاڵم - aw ja dar ace xam la xayallim
دهنگ دایه وتنت بایه لهماڵم - deng daya wutinit baya lamallim
بڵێنه دایکم، خوهی بگرێ له نهفت - billna daykim xoy brigra la kaft
لاشهی رۆڵهکهی لهو مهیدانه کهفت - lasay rrollakay law maydana kaft
فیشهک لقهکهت تۆن بوهست وهپشت - fisak liqakat tun biwast wa pist
وه کۆری نامهرد خوهت مهیه وه کۆشت - wa kurri namard xo tmaya wakust
دهلال بانگ ئهکا وه دهنگی زۆلاڵ - dalal bang aka wadangi zullall
کهنیشک بێبرا، بکهن زنده چاڵ - kanisk be bira bikan zinda cal
برگردان:
آنگاه غم از خاطرم زدوده میشد
که صدای دایه دایهات خانه را میانباشت
به مادرن بگویید خود را به نفت بیالاید و بسوزاند
چرا که پیکر فرزند دلبندش بر خاک افتاده
در میدان، تیردان خود را تند به کمر ببند.
مبادا خود را به دست نامرد زادهای به کشتن دهی
زیبارویی با صدای لطیف فریاد میزند
دختر برادر مرده را زنده به گور کنید.
نمونهای دیگر از هورهی مویه:
دهروونم پڕه له ژان - darunim pirra la zan
فرمێسک ئهرژێ له چاوان - fimesk arrze la cawan
پشتم شهق بوو چهماوه - pistim aq bu camawa
هه ر وهکوو کهمهی گۆچان - har waku kamay gocan
برگردان:
جانم از درد انباشته است و
چشمهایم از اشک
پشتم خمیده است
همچون خم عصا
هـ. سرودههای ستایش: سرودههایی هستند ویژه ستایش و راز و نیاز با پروردگار پاکیها و راستیها.
بی گاوان گاوی، بیگاوان گاوی - begawan gawe,begawan gawe
گاو بی گاوان، بی گاوان گاوی - gawi begawan,begawan gawe
تا سه ر نه سپارن کهرده ولاوی - ta sar nasparin karda wilawe
تا حهق نهشناسن دور نه گشت باوی - ta haq nasnasin dur na gist bawe
برگردان:
گاو بدون چوپان و نگهبان،
سرگردان میشود
تا سر نسپارید، راه را نیابید
تا حق را نشناسید به نیکی نرسید.
نوشتهی دکتر فاروق صفیزاده